سلام...مامانا....شما روزها با بچه چجوری وقت میگذرونین؟منکه از صبح بیدار میشیم بخاطر صبحانه نخوردن دخترم شروع میکنم حرص خوردن تاااااشب همش بی‌دلیل گریه می‌کنه همش میگه منو ببر بیرون اصلااا با خودش و اسباب بازیاش بازی نمیکنه یسر اویزونه منه بخدا هنوز مثل نوزادا بغلش میکنم غذا درست میکنم کارامو میکنم شیرشو خیلی کم کردم غذا بخوره ولی اصلااا نمیخوره از گرسنگی گریه می‌کنه بیرون میبرمش حالا بعد یک یا دو ساعت میخام بیام خونه آنچنان گریه ای می‌کنه که پشیمونم می‌کنه بیرونش کنم ...خودم بخدا ازبس حرص خوردم افسردگی گرفتم از زندگیم سیر شدم دیشب جلو شوهرم زدم زیرگریه دیگه خسته شدم از همه چی ....تو رو خدا یکم باهام حرف بزنین آروم شم.....

عزیز دلم منم شرایطم مثل شماست ...
ببین ویتامین چیزیش کم نیس اهنش و...آزمایش داده...

من از وقتی پسرم مولتی اویفر میخوره بهتر شده

پسر منم همینه عزیزم من که دیگه از خودمم بیزارم بیرون که می‌بری در حین بازی ببین غذا نمیخوره

از۹صبح تا ۴عصر سرکارم،صبحا میبوسمش میرم وقتی خوابه،از صبح تا عصر دلم واسه دیدنش پر میزنه و تو دلم حسرت مادرایی رو میخورم که تو خونه کنار بچه هاشون هستن،عصر میام خونه اونم تا ساعت ۲ظهر خوابه ۴تازه پر از انرژیه و وقتی میرم خونه لحظه ای ازم جدا نمیشه تو بغلمه تا آخر شب،ساعت ۳میخوابه و من تازه برای خودم وقتم خالی میشه،ساعت ۴میخوابم.اکثرا غذا از بیرون‌میگیریم یا برام‌میارن خانواده ی همسرم.اما یه چیزی رو یادت نره این روزا میگذره و قطعا دلتنگش میشی،کلی وقت داریم که استراحت کنیم تو روزای میانسالی.لذت ببر🥰

به خدا به پیر به پیغمبر حداقل ٥٠ درصد بچه ها همینن... پسر منم همینه ولی میگذره چرا انقدر نا امیدی عزیزم قوی باش فکر میکنی این روزا تا ابد میمونه چشم بهم بزنی تموم میشه....
پسر منم به غذا لب نمیزنه در حد دوقاشق میخوره میره کنار صبحونه اصلا نمیخوره
مدام در حال شیطونی خراب کاری شکستن وسایل یا کارهای پر خطر پریدن ور رفتن با کلید پریز
خواب کم وابستگی زیاد به شیر وسینه
به شدت ددری
به شدت وابسته به خودم و باباش
و و و...
ولی با همه ی اینا میدونم این روزا میگذره و یه روزی دلم برای این لحظات تنگ میشه

از کی اینجوری شده