سوال های مرتبط

مامان نون خامه ای🩵🍼 مامان نون خامه ای🩵🍼 هفته بیست‌وچهارم بارداری
سلام به مامانای گل
لطفا بدون قضاوت و بدون اینکه حس بدی بهم القاکنید ب کسایی که این حس رو تجربه کردند منو راهنمایی کنید
من مامان یه پسر شدم ،من هیچ وقت نمیتونستم با بچه پسر ارتباط بگیرم یا ذوقشون رو بکنم همیشه تو رویام مامان یه دختر بودم ،ارزوم داشتن دختر بود حتی قبل بارداری هروقت جایی وسیله یا لباس دخترونه میدیدم که دلم ضعف میرفت براش میخریدم به امید دختر دار شدنم ،همیشه از پسردار شدن و بزرگ کردن پسر میترسیدم و احساس میکنم بزرگ کردن پسر خیلی سخته
این بارداری اولمه نمدونم چرا حس استرس و ترس دارم نسبت به آینده اش ،
اصلا نمدونم بزرگ کردنش چه جوریه ؟ چه جوری باید ارتباط باهاش بگیرم
بعضی وقتا که میبینم اینجا اینقدر بعضی ها قربون صدقه میرن من این مدلی نیستم وحس عذاب وجدان دارم که نکنه از الان دارم کم کاری میکنم ولی نمدونم چرا الانم که تو دلمه نمیدونم چی بهش بگم
خیلی فکر و خیال دارم و کلی سوال تو ذهنمه که نکنه بعدا فلان طور بشه و کلی سوال که من هیچ جوابی براش ندارم
میشه مامانی پسر دار بیان از تجربه هاشون بگند
مامان جوجو🧿 مامان جوجو🧿 هفته بیستم بارداری
یادمه وقتی تازه باردار شدم یه حس عجیبی بود دوتا قلب تو یک بدن اوایل که وارد گهواره شدم میدیدم که میان میگن رسیدیم به نیمه دوران یا دو رقمی شدم و...
با خودم میگفتم کی میشه منم مثل همه از این چیزا بزارم ایا میشد.
یا اینکه به یاد گذشته چقدر گریه میکردم دکتری که بهم گفت مادر نمیشی و شوهری که توی این سختی‌ها کنارم بود سه سالی که هرچی بیبی چک میخریدم با ذوق میرفتم انجام بدم ولی منفی بود و دلی که میشکست و شوهری که میگفت میریم از پرورشگاه بچه میاریم و... تا یک روز که فهمیدم از موعودم رد شده به شوهرم گفتم برام بی بی چک بیار دلم میخواست هرچه زودتر انجام بدم مثل همیشه نبود ته دلم قرص بود یه حسی میگفت که باردارم و دارم مادر میشم و همون حس کاری کرد که عصر بی بی چک بزنم و با دوتا خط قرمز مواجه بشم شکه شده بودم نمیدونستم چیکار کنم فقط از خوشحالی گریه کردم باورم نمیشد و باور نمیکردم که این بی بی چک برای منه و شوهری که از خوشحالی کل اون منطقه رو شیرینی داد و منی که مادر شده بودم یه حس عجیب یه حس خاص درون وجودم بود
اولین بار که سونو رفتم و شنیدن صدای قلبش که آروم دوب دوب میکرد برام آنقدر عزیز بود که دلم میخواست ساعت ها دنیا بمونه توی اون لحظه و من صدای قلبش رو گوش بدم و لذت ببرم و الان من نصف راه رو رفتم و به هفته بیست رسیدم و فقط هجده هفته دیگه مونده که دخترم رو بغل کنم و لذت ببرم گذشته سخت بود و من تونستم از اون سخت تر باشم و اون روز هارو پشت سر بذارم و برنده من بودم از خدا میخوام همون جوری که تا الان حامی و همراه من بوده از این به بعد هم باشه ایشالله به حق این ماه عزیز هرکسی که در حسرت مادر شدن هست دامنش سبز بشه و به سلامت بغلش کنه ❤️
به ماند به یادگار ❤️
مامان 🩵امین🩷نورا مامان 🩵امین🩷نورا هفته سی‌وچهارم بارداری
خدایا شکرت همونقدر که سزاوارشی🥹🥲♥️ من و دخترمم دو رقمی شدیم
هر موقع تاپیک دورقمیا رو میدیدم از صمیم قلبم براشون از خدا سلامتی میخواستم و با تمام وجودم آرزوم بود من و دخترکم وارد ماه هفتم بشیم 🥺🩷 شش ماهی که پر از استرس گذشت ،پر از ترسهای من گذشت و لحظه به لحظه‌ش فقط یاد خدا و توکل بهش و امید به لطفش باعث میشد بتونم سرپا باشم...خدایا من توانایی شکرگزاری به اندازه بزرگیت ندارم ♥️🥺 این مدت باقی مونده هم هوای من و دخترمو داشته باش و مثل همیشه ما رو تز وسط ناممکن‌ها بکش بیرون و بزار وسط یه ممکن قشنگ 😭🩷 خدایا مراقب دخترم باش که تو بهترین نگهدارنده هستی ♥️ خدایا هوای تمام مادرهایی که منتظرن جگرگوشه‌هاشون رو بغل کنن داشته باش و تودلیهاشون رو در سایه لطف بی‌کران خودت حفظ کن ♥️خدایا تمام خانومهایی که با ذوق و هزار امید در کسیر مادرشدن قدم گذاشتن به آرزوشون برسون و کمکشون کن 🥺♥️
دخترکم تو خیلی قوی هستی بهت افتخار میکنم 🥹🩷 ممنونم که یه کادر پر استرس و‌نگران رو تحمل میکنی ،قوی باش دخترم 🩷🩷🩷