دیوونه شدم .زن داداشم برداشته بچشو اورده گذاشته اینجا مهیارم باهاش لجه و میزنتش .دیگه اخرش انقد گفتم نزن و گوش نداشت من زدمش یعنی مغزم درد میکنه تپش قلب دارم از بس حرص خوردم باز اینا بر میدارن بچه رو میارن اینجا

عزیزم اولا که بخاطر دیگری و اینکه نمیتونی نه بگی بچتو نزن حرصتو سر اون خالی نکن
دوما بچه ها رو باید مدیریت کنی اعصاب داشته باشی بشینی بازی کنی
حتما که پسرت قبلا سر این موضوع دعوا شده الان حس میکنه شما اونو بیشتر دوست داری
بعد اینکه اینجور مواقع سعی کن مهربون تر بشی بغلش کن بگو شما مثل خواهر برادرین یا برادرین الان ایشون مهمون تو هستش اومده با تو بازی کنه و اینجور گول زدنا
ولی در هر صورت کاری که باعث حال بد خودت وبچت بشه نکن عزیزم
از اول بگو نمیسازن نه کار دارم اولش سخته ولی یاد میگیرن شما مسئولیتی نداری
جنگ اول به از صلح آخر
به بچت وخودت بخاطر هیچچچچچچچ کس ضربه نزن

بهشون بگو دوست دارم نگهش دارم ولی مهیار میزنتش گناه داره

به زن داداشت بگو من‌ اینجا میخوام کارای مامانمو بکنم نمیتونم اینارو بپام یا خودت بیا پیششون باش و مواظبشون باش یا من‌ سرگرمشون میکنم تو بیا کارای مامانمو بکن.... بعضیام بی ملاحظه هستنا

بنظر من برو هر دوشون رو بزار خونشون بیا

چرامیارن پیش تو به نظرمن بیشتربه پسرت توجه کن اون الان میبینه شمابه برادرزاده ات توجه میکنی روش حساس میشی اینکارارومیکنه

دعوای بچه ها خصوصا بین بعضیاشون ک بیشترم هست طبیعیه، اما خوب سعی کن خودت بازیشون بده سرگرمشون کن دعواشون نشه

توروخدا بچه رو پیش هیچ کس دعوا نکن
ببر یه گوشه فقط صحبت کن مهربونی کن

محمدهم همینطوره... به نظر من مشکل از اوناست که بچه هاشون شلن نمیتونن از خودشون دفاع کنن

عه چی میشه بچه داداشته خوب نگهش دار