۴ پاسخ

من دیروز ظهر شروع کردم پسرمو از شیر گرفتم... منم از نوزادی رو پا عادت ندادم بخوابه. دیشب بچم موقع خواب هی میگفت می می گفتم اوف شده چون مظلومه هیچی نمی‌گفت یه خنده گریه ی مظلومانه میکرد و سرشو میذاشت رو بالش. پشتشو ماساژ دادم لالایی خوندم و خوابش برد ولی خودم گریه کردم چون سخته جدایی از شیر و چاره ای نیست

عزیزم دختر منم همین بود

روی شونه میزنم پشتش و راه میبرم و لالایی پخش میکنم

خواب میره

من دخترم رو زمین انقدر وول خورد و نق زد تا خوابید.
هی بخوای گیر بدی بغلش کنی یا رو پا بندازی و اون نخواد بدتر اعصابش میریزه بهم

پسر منم همین بود ولش میکردم اینقدر روزمین وول می‌خورد و نق میزد تا خوابش میبرد

سوال های مرتبط