خسته شدم دیگه هرروز دارم گریه میکنم از دست پسرم. همش مریض میشه همش لج میکنه کل خونرو میزاره رو سرش جیغ میزنه که ب ب بده بعد که میارم هیچی نمیخوره ازبس همش گریه میکنه مغزم سوت میکشه همشم گوشیمو میگیره و نمیده. از لحظه ای که بدنیا اومد داره عذابم میده همه دوره هاش لجباز بود یکسره گریه میکرد نه غذا خوب میخورد نه شیر. هیچکسم نگهش نمیدارع هیچ جا نمیتونم بدون پسرم برم با اینکه دوسالو نیمه باز هرجا میریم میگ یکسره بغلم کن موقع اشپزی ظرف شستن یکسره گریه میکنه بغلم کن. دیگ رد دادم میگم خدایا من چه گناهی کردم بچم انقدر لجبازو بدغذا و گریوعه. من هیچ موقع از کسی کمک نگرفتم اولین بچمه با اینکه هیچی بلد نبودم خودم تنها همه کاراشو کردم با اینکه مادرشوهرم طبقه پایین ماعه مامانمم نزدیکمونه هیچکدوم کمکم نبودن. از بس اذیت شدم تو این دوسالو نیم دارم افسردگی میگیرم انقدر از بچه میترسم که یروز تاریخ پریودیم جابجا میشه سکته میزنم. بنظرتون بزرگتر بشه خوب میشع؟

۴ پاسخ

دست تنها بودن خیلی سخته به نظرم چون خودت خسته ای و کلافه بچم بدتر میشه کاملا احساسات مارو درک میکنن و مطابق با همون بدتر میشن
اگه مبتونی بذار مهد ساعتی یکم استراحت کن
من مادرشوهرم فوت کرده و مامانمم با اینکه نزدیکه اونقدر کمکم نیست همش کار داره و کم پیش میاد بتونم بذارم پیششون
با اینکه مهد گذاشتن خوب نیست ولی شاید ۴ سالگی بذارمش

مامان جون من الان تاپیک قبلیتو خوندم. خوب بچه ی مریض و تب دار معلومه لب به چیزی نمیزنه و بهونه میگیره.
من تو این شرایط یه زرده تخم مرغ آب پز و با موز له میکنم میدم میخوره اصلا بد مزه هم نیست

عزیزم همه ی ما مادر هستیم و هممون تقریبا این روزا رو داریم بهت حق میدم خسته هستی کلافه ای و شاید حتی کم آورده باشی.
ولی هر چیییزی یه راهی داره ، منم پسرم تو خیلی از موارد بد قلقه. تو غذا خوردن ، تو خوابیدن، از وقتی دنیا اومد رفلاکس داشت تا الان همش تو استرس بودم ولی تونستم راه حل پیدا کنم. واسه دونه به دونه ی بهانه هاش راه حل پیدا کردم.
بچه ها زمانی که هنوز کامل به حرف نیوفتادن با جیغ و گریه میخوان بهشون توجه کنید.
میدونم خسته شدی مامان مهربون تو برای پسرت نقطه ی امن هستی. اگر میتونی دو ساعت امروز جایی بزارش و از خونه بزن بیرون تا یکم حالت بهتر بشه

همین امروز نیم ساعت تمام گریه کرد بهم پلو بده هرچی اهنگ زدم رقصیدم بازی کردم ساکت نشد وایسادم برنج دم بکشه بعد که اوردم لب نزد بهش دلم میخواد بزنم خودمو بکشم از دستش

سوال های مرتبط

مامان عسل❤️ مامان عسل❤️ ۳ سالگی
دخترم به شددددددت شلوغ شده دیگه نا ندارم بخدا
با همه چی کار داره به همه چی دست میزنه میگی هم نکن بدتر میکنه
خیلی اذیتم میکنه چطوری کنترلش کنم نمیدونم واقعا چه رفتاری از خودم نشون بدم شبا که میخوابه تصمیم میگیرم دیگه از فردا باهاش تا کنم اروم باهاش حرف بزنم دعواش نکنم
ولی صبح که میشه یعنی تا چشمشو باز میکنه شروع میکنه به نق زدن راه میره گریه میکنه میشینه گریه میکنه اب میخواد گریه میکنه یعنی یه مصیبی سرم میاره ها
جایی میریم از دماغ و دهنم در میاره تو خونه هم میمونیم همون داستانه
یعنی خدا نکنه بخوام ۵دیقه بشینم انقدر اذیتم میکنه به غلط کردن میفتم
واقعا نمیدونم چیکار کنم
خیلی شره همه بچه ها رو اذیت میکنه
با هیچ بچه ای کنار نمیاد وسایلای خودشو به کسی نمیده میریم هم جایی باز وسایلای طرف هم برمیداره به خودش نمیده
هر چقدر هم میگم اصلا نمیفهمه
یعنی کافیه از کنارش رد بشی مثلا دستت بخوره به موهاش قیامت میشه
غذا خوردنشم که دیگه نگم
😔😔😔😔😔😔😔😔😔