۹ پاسخ

آفرین مامان آگاه خیلی خیلی حواست به بزرگه باید باشه. آفرین حریم تو نباید شکسته بشه و بچه را کسی بیرون ببره

عزیزم خوااهرته بده ببره نگه داره من بچه مو ازشیر میگرفتم ۴ رورمادرشوهرم اینا نگه داشتن ۴ روز مامانم اینا بخدا نفس کشیدم ادم باید استراحت کنه من خودم به دوتاشونم خاطرجم بود چون نوه اول شون بود روش حساسن من ام مثل تو حساس بودم ولی الان ازخدامه باز بیان ببرن به کارام میرسم یه کم استراحت میکنم یه دختر ۶ ساله دارم برای اونم وقت میزارم زیاد سخت نگیر

دعاکن منم بزودی حامله شم.خوشبحالت گلم.من جلوگیری دارم چون ازلحاظ کیست و و چاقی بدنی الان وقتش نیست اقدام کنم وگرنه من خیلی وقتمو بیهوده میگذرونم سنمم داره۳۵ میشه تنها کارمفیدی ک الان از دستم برمیاد بچه اوردنه😄 حدقل اینکارو بکنم بعدن پشیمون نشم از ۱بچه .منم شرایطم مثل توس.اگربیارم فقط خودمم.... بخدابسپار توانشو میده کارگر از شرکت هم بتونی بگیری روزا عالیه

دبگه روزای اول از کسی کمک بگیر سوهرتم مرخصی بگیره کمکت کنه
فقطم به فکر بچه ها وخودت باش تو فکر تمیزی وکارخونه نرو

ای خدا جونم حدا کنه به سلامتی بچتو به دنیا بیاری عزیزم خدا بهت توانو تحمل بده بخدا سخته موفق باشی طبیعی زایمان میکنی

یا برو خونه مامانت یا اون بیاد پیشت چون واقعا سخته تنهایی حداقل یه دوسه ماه کمکی داشته باش تاخوب که سرحال شدی بعدش بتونی تنهایی ازپسشون بربیایی اصلن به این فکرنکن که ازتنهاباشی بهتره داغون میشی هاخواهر

عزیزدلم ان شالله بسلامتی فارغ بشی
خدا بهت ی توان و قدرت بده که خیلی عالی ازپس همه کارات بربیای
جاری منم شرایط شمارا داشت و اینکه ۲قلو بودن بنده خدا اذیت شد ولی الان میگه خوب شد ۳تاش باهم بزرگ شدن

سلام کسی نمیتونه بیادپیشت بمونه؟!!خواهرمجردی کسی نداری ک بیاد پیشت

ایشالله بسلامتی زایمان کنی
منم پسرم کوچیک بود دومی رو اوردم
اولش گیج میشی عصبی میشی ولی خونسرد باشه تمام توجت میره رودومی اولی حسادت میکنه پس توروی این کارکن که محبتت مساوی باشه
من سز بود ازروزسوم خودم بودم ودوتابچه کوچیک ولی توبخواهیی همه کاری میتونی بکنی

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سونو ان تی موعدزایمانم زده۲۹اریبهشت ولی من میدونم زودترزایمان میکنم آخه ازدخترمم زده بود۷آبان ولی من۱۶مهرکیسه آبم پاره شدزایمان کردم الان غصه ام گرفته ازخانواده هامون دوریم اینجافقط خواهرم ازدواج کرده اینجاس دوتابچه داره با دوتا خواهرزاده همسرم که یکی بچه نداره یکی مجرده دیگه کسی نیس من غصه ام گرفته زایمان کنم هاناکجابزارم یامثلا ۲یا۳نصفه شب شدبچه کجاببرم آخه همسرم که بایدمن ببره بیمارستان روزم باشع بچه کوچیک که اذیت میکنه نمیشه ببری جایی بایدبزاری یاکی بیادپهلو تختم خواهرم بچه اش آبله مرغون گرفته هانانمیتونم ببرم اونجامیترسم بگیره خودشم که کناربچشه دیونه حواسش نبودازبستنی بچه که مریض بوده خورده گفت زودمتوجه شدم تف کردم ولی مطمعنم میگیره ازاون میترسم ناقل باشه باخواارزاده های شوهرمم راحت نیستم به دوتاخواهردارم میان ولی اونامدرسه هاآخرای اردیبهشت تعطیل میکنن دوست ندارم منت خانواده شوهررو سرم باشه خودتون که میدونیدمنظورم رو دوز دیگه بگن خانواده خودش نیومدن مارفتیم بخدا اصلادوست ندارم بهشون روبزنم خدایا من یه جوری زایمان کنم که خانواده خودم باشن خواهرم بیادبیمارستان کمکم