۹ پاسخ

منم همین طور تازه یکی دیگه دارم ۳ سالسه همش حسودی میکنه

من سر بچه اولم نمیدونستم چجوری زندگیمو مدیریت کنم ایقد بهم سخت میگذشت که نگو
همیشه خدا گشنه بودم هیج وقتم غذای درست نداشتم بچمم بشدت بد قلق بود
اما دومی روزا که خوابه همه کارام میکنم تا قبل ازاینکه دوتاشون بیدار شن

من وقتی خوابه بااینکه دلم میخوادبخوابم سریع پامیشم کارهاموانجام میدم یعنی دقیق یک هفتست تاچایی دم میکنم بیدارمیشه منم عاشق چایی داغ دلم برای یه لیوان چایی داغ تنگ شده میریزم بیدارمیشه دیگه دلم نمیادولش کنم ولی من همیشه غذا زیادمیپزم امروز میخوریم فردا نه پس فردابازم گرم میکنم دیگه نه تکراری میشه نه کهنه میشه دوروز مجبوریم خب چیکادکنیم

منم یا مامانم میاد میپزه یا بیرون بر واقعا نمیرسم

وقتی همسرت میاد کاراتو انجام بده

یا آهنگ براش میزارم که بازی میکنه من دوتا کارمو تند تند میکنم.غذامم وقتی شوهرم هسن درست میکنم.فقط گرم گردنشه که تا پسرم میخوابه سریع گرم میکنم و پنج دقیقه ای صبحونه و نهار میخورم .یعنی انقدر تند میخورم خودم تعجب میکنم

من خیلی وقتا صبحا که میخوابه کارامو میکنم یا میبرم تو اشپزخونه باهاش حرف میزنم گاهی اروم میمونه گاهیم بی طاقتی میکنه دیگه نهایت صبر میکنم همسرم برگرده نگهش داره

قشنگ بادگلوشو بگیر بزارش زمین پستونکم بده بهش
ولی باهمه ی اینا بچه ی منم همینه نمیرسم ب کارام

من بگم ک چند روز از گشنگی مردم باور می‌کنی بغلیش نکن روانی میشی

سوال های مرتبط