۱۴ پاسخ

بنام خدا
خونه رو سپردم ب امون خدا
حتی غذا هم نداریم😑

سخته ولی باهمسرم خونه روتمیزمیکنیم نباشه هم خودم تااونجایی که پسرم اجاره بده

راحته که با برنامه ریزی میشه حلش کرد

بنام خدا با بدبختی🫠🫠🫠

من اتفاقا با نوزاد بیشتر کارهامو میکردم تا الان که بزرگتررشده و همش دنبالش باید باشم دست نزنه نیوفته وغذا جدا و سرگرمی و....
نوزاد یه شیر میخاد و یه جای آرام بخوابونی تمام

به سختی میگذره گلم اینقد زودبزرگ میشن

با کمک مادر و خواهرا
هنوز تنها نشدم نمیدونم تنها بشم به همه کارا میرسم یا نه اونم با دوقلو

هیچ کاری نمیکنم فعلا مادرشوهرم انجام میده چون نمیشه اصلا بیداره بایدشیربخوره شیرم بخوره سیرم باشه ساکت نیست وقتی خوابیده منم میخابم چون شبا بیداره وخودمم گوشیموزنگ میزارم تابهش شیربدم

نمیرسیم🥲

عزیزم فعلا توقع نکن شرایط مثل قبل باشه
یکم طول میکشه تا روی روال بیفتی

پسر من اینقد آروم بود تو کریر میزاشتم کارامو میکردم

وقتی خوابه وقتی آرومه و سیره کارا رو انجام میدم

هیچی نمیتونم برسم

😑🌱خداروشکر این بچم همش خوابه فقط دختر اولم خیلی اذیتم کرد
این کوچلو همش خوابه گیجه انگار
فقط خودم هنوز خوب نشدم نمیتونم ب کارام برسم 😑💔

سوال های مرتبط