مامانا کسی هست که وقتی بچش به حرفش نکنه از چیزی بترسونه. مثلا پسر من تو خیابون به حرفم نیست و میدوه و یه موقع خطر هست من بهش میگم بیا بریم ماشین سنگین میاد یا وقتی نمی‌خوابه خیلی نمیتونم خودم کنترل کنم میگم هاپو میاد
همیشه هم سعی میکنم نترسونم ولی در نهایت مجبور میشم چون اصلا قرار نداره

نه من اصلا نمیترسونم 🥲🥲🥲 گناه داره اخه من اگه بگم هاپو میاد میترسه. من واقعیت رو میگم. میگم مثلا این کارو بکنی این اتفاق میفته، یا برای خواب میگم همه خوابیدن همه جا تاریک شده ماهم میخوابیم فردا بیدارشیم بازی کنیم

هیچوقت اینکارو نکن ببین پسرمن یه بار مامانم گفته اذیت کردی میبرمت دکترامپول بزنه تاچندوقت نمتونسم پاپذارم دم دکتر اصلا تامرز غش کردن میرفت تااینکه باکلی داستان و قصه ووسایل پزشکی خریدن دیگه نمیترسه

پسر من می‌ره در حیاط و باز می‌کنه میگم جایی نریا دزد میاد
ب نظرم گاهی اوقات لازمه

اینکه توخیابون بکی ماشین میادخوبه امااینکه وقت خواب ازسگ میترسونیش خیلی کاراشتباهیه

مامان میوخه دلممممم...لطفا میوه دلتو ب خاطر کم طاقتی نترسون ...اون تو و پدرشو خدای روی زمین میببینه انصاف نیست ازتون اینچیزارو بشنوه رو روحیشم تاثیر بد میزاره هم شما رفته رفته ب ابن مدل تربیت عادت میکنید و سخت ترمیشه کارتون...همون حقیقت رو بگید بلاخره خسته میشه میخوابه...قبل خواب شبم باباش تخلیه انرژی کنه باهاش یکم بازی کنه خسته شه ...یا نهایتا میتونید مرقع خواب ماساژش بدید تا وقتی تایم خوابش درست شع

نه نباید بترسونی گناه داره .

خیلی کار بدیه الان کامنتارو خوندم دیدم چقدر برای مامان ها طبیعی این کار. میدونید چه تاثیر وحشتناکی تو روحیه بچه داره؟
بچه در آینده هم از ترس دیگران خیلی کارارو نمیکنه. من تو خیابون به پسرم میگم ماشین میاد دست منو بگیر خطرناکه. هزاااار بارم که جیغ بزنه بگه دستمو ول کن من بازم حرفمو تکرار میکنم براش حتی شده گذیه کنه دستشو ول نمیکنم
چون این اتفاق نیفتاده براشون اصلا درکی ازش ندارن و انشاالله هیچ وقتم نیفته. بخث لجبازی نیست.
ترس و تهدید هم بدترین کاری که میشه با بچه کرد. من واقعا گاهی میگم ببین اومدیم بیرون اذیتم کردی یه کاری میکنی دیگه بیرون نیایم. ولی از دهنم درمیره و سریع درستش میکنن. چون همیشه خودمونو با ترسوندن بزرگ کردن والا من دوست ندارم آینده بچه م بشه مثل من

من به دخترم میگه میگه دزد بیاد ببرتت میگه بگو بیاد🥴

منم چند باراین کاروکردم ولی کارم بد بودالان خیلی می ترسه دیگه بهش نمی گم

منم شبها چون نمیخوابه مجبورم میکنه بگم لولو میاد اگه نخوابیم مارومیخوره وگرنه به هیچ صراطی مستقیم نیست و حرف گوش نمیده بگم چراغها خاموشه وقت خوابه شب بخیر حرف نزن اصلا توجه نمیکنه دق میده تا بخوابه

من هیچوقت دخترمو نمیترسونم با حرف قشنگ حالیش میکنم یا حواسش پرت میکنم مثلا چیز دیگه میگم اونم یادش میره و حرف گوش میده گناه دارن بچه ها رو هیچوقت از چیزی نترسونید تو آینده تاثیر منفی میزاره

دختر من خیلی نترسه یه چند باری خیلی کم شاید کلا ۴ بار ترسوندم الان از سوسک میترسه قبلا از چیزی نمیترسید در کل نه نمیترسونم

نه هیچوقت پیش نیومده
چندین بار پیش اومد اطرافیان این حرفارو زدن منم درجا جوابشونو دادم که لطفا بچه رو نترسونین
تو خیابون میگم مامان جان ماشین میاد خطرناکه اونم خودش میاد و دستم و میگیره اگه هم خیلی اسرار داشته باشه که خودش بره من پا به پاش مواظبشم
وقت خوابم که بشه میگم عزیزم برقا خاموشه همه میخوابن مام باید بخوابیم و شب بخیر
اگه باز بیدار بود و حرف زد میگم وقتایی که میگیم شب بخیر دیگه کسی حرف نمیزنه اونم یکم اینو و اونور میزنه و میخوابه

من میترسونمش چون توخیابون اگ نترسونمش سرشومینداره میره اونوقت خدایی‌نکرده یاماشین میزنه یاگم میشه جای‌ شلوغ .بچه تابچه همچیشون فرق میکنه من الان بچه خواهرم فورا قانع میشه به حرف مامانش گوش میده ولی مال من قانع نمیشه مجبورم بترسونمش که یکم سربه راه شه یکم خوب شه

من میترسونم

من نمیترسونم دخترم خیلی شیطونه بی نهایت
وقتی لج می‌کنه میگم بریم برات ذرت بخرم
عاشق ذرته میاد
یا شب میگم بخواب صبح بریم پارک یا بریم پیش یاسمن

دختر من اصلا این چیزا حالیش نیس اگ بخواد ی کاری کنه قبول نمیکنه خیچیو