من اولاش بهتر بودم ولی این اخریا تا میخوام حرف بزنم اشکم در میاد نمیدونم چرا انقدر دلتنگ و حساس شدم
خیلی حس تنهایی میکنم
من بعد زايمان با زردى پسرم همين افسردگى لنتى اومد سراغم و تا حدودا ٢ماهگيش هم ادامه داشت تا اينكه خودم يه ياعلى گفتم و بخاطر پسرم خودمو با تمام توانم كمك كردم كه روز به روز بهتر و قوى تر شم🥲
منم امروزکلا شاکیدبودم البته بی دلیل نبودماینروزا بیشتر نگذان میشممیگمدارمظلم میکنم اما دست خودم نیست
عزیز شما قبل بارداریت هم همین حالتارو داشتید؟؟؟؟؟؟؟
منم امروز رفتم دکتر خیلی احساس بدی پیدا کردم نسبت به همه چیز
و الان خیلی ذهنم درگیره
هورمون ها هم ب هم میریزه عزیزم
سعی کن روزانه ب مدت کم هم شده برید بیرون ی دور بزنید
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.