خانما من حس مادرانمان رو از دست دادم انقد بچم گریه کرده که دیگه نگران گریش نمیشم وقتی میخابه خوشحال میشم که استراحت میکنم وقتی بیدار میشه میگم وای چجور شیرش بدم وقتی گره می‌کرد قبلا دلم آتیش می گرف الان دیگه اصن دلم آتیش نمی گیره فقط احساس ناراحتی میکنم همی شما می‌آید اینجا و میگید از درد کشیدن از گریه های بچتون جگرمون میسوزه اما من بچم از گوش درد نمی تونست بخابه ولی من به فکر خودم بودم و داشتم تو گوگل دنبال یه شیشه شیر میگشتم که دخترم بگیره بلکه یکم استراحت کنم آخه سینه خودمو میدم خسته میشم من چرا بی احساس شدم چرا بچه من از مادر شانس نداره چرا در حقش دلسوز نیستم آخه 😭😭😢😢منم میخام مثل شما بچم رو بیشتر دوسداشته باشم عاشقش باشم اما حتی تنبلیم میاد از خواب بیدار شم واسه شیر دادن

همین الان که اینارو‌نوشتی یعنی نگران و دغدغه ی بچتو داری پس تو‌مادر بیخیالی نیستی فقط ذهنی روحی جسمی خسته ای انگشت اتهام ب خودت نگیر بذار مرور زمان همه چی رو‌خوب میکنه

برعکس من ک این بچه سوم هست الان دوماه ۲۲روزش شده بخدا روزا کلا بیداره اصلا بکارام نمیرسم از پادرد و کمردرد نابود شدم ولی شبها وقتی خوابه هی دلم میخواد زودتر صبح بشه بیدارشه دلتنگ شیطنت هاش میشم اینقدر این روزا زود میگذرن ک وقتی بخودت بیای بچت داره راه میره ولی اونجور ک باید بغل و بوش نکردی من ک سیر نمیشم از بݝل کردن دخترم خدا روشکر ک بعد ۱۷سال دوباره تونستم یبار دیگه طعم مادرشدنو بچشم

عزیزم تورو خدا نکن این ظلم رو در حق خودت و مخصوصا بجت اون گناهی نداره تو دعوتش کردی ب این دنیا.تحمل کن بخدا این روزا دیگ هیچ وقت برنمیگرده من دوتا بچه دارم بخدا روز و شب ندارم از دستشون کمر و پام دیگ دارن فلج میشن ولی بازم براشون میمیرم وقتی خوابن دلتنگشون میشم. برو پیش مشاور حرف بزن آروم بشی بخاطر بچت تو مادر مهربونی هستی مطمئن باش .

منم کم اوردم رد دادم اصلا دیگه حوصله ندارم

توروخدا حالا که خدا بهت یه فرشته داده ک خیلیا توحسرتش هستن قدرشو بدون و بدون که بنده ی محبوب خدایی بهش برس دوستش داشته باش اون بچه جز توکسزو نداره ک از ته قلبش مراقبش بشه و دوستش داشته باشه

من خودم شب پامیشم یذره شیرش میدم بچه بعد میبینم خابم میاد بزور درمیارم مشغولیتش میدم دهنش اونوقت بایدمن پاشم گریه کنم افسرده شم مادره بدیم

همه ما شبیه تو هستیم ولی تو داری خودتو نارحت میکنی افسرده میشی بابا بیخیال ماهم بچمو گریه میکنه به دنباله راهه حل میگیردیم قطره شربت میگردیم که راحت بخابع خوب نخابه گریه کنه که چی مغذ ادم میره هرچه بیشتر بخابه صلاحه ادم مغذش خودش ارامش میگیره

طبیعیه دیگه.. لابد بچت خیلی اذیت میکنه دست تنهایی و...

این حس گاها سراغ مادرا میاد ولی نزار زیاد بشه چون ب خودت و بچت اسیب میزنه از همسرت بخواه بیشتر کنارتون باشه اگه کارای زیبایی و ارایشی دوست داری انجام بده تاثیر زیادی داره تو روحیت کم کم حالت بهتر میشه بچت هم اروم میگیره ب مرور

عزیزم نکنه افسردگی بعدزایمان داری
کارایی ک دوس داریو انجام بده نزار زیاد بشه
سعی کن گاهی پبسپری ب مامانت بری بگردی تفریح کنی ک خسته نشی ازش

چی بگم والا🙃شاید افسرده گی گرفتی
من میبینی ۲۲ سالمه از ۱۴ سالگی دارم دست تنها بچه نگه میدارم ۳ تا بجه بزرگ کردم شیر ب شیر االلنم دخترم ۶ماهش خدا شاهده شب روزم یکی همش دارم ب اینا میرسم جای من بودی چیکار میکردی صبور باش تحمل کن بچس دیگ درس میشه ب مرور

عزیزم تو مادر خوبی هستی مطمئن باش همه ماها یه جاهایی کم میاریم همه مادرها اشتباه میکنن خودتو سرزنش نکن