۱۱ پاسخ

عادت کرده . چیز مهمی نیست که خودتونو ناراحت کنید اگر حساسیت نشون بدید بدتره خودش کم کم از سرش میفته

میدونی احتمالا حساسیت نشون دادی که بدتر شده رفتارش
یه مدت کلا بیخیالش شو
هر بچه ایی به چیزی وابسته میشه مال توام اینجوری

خیلی جدی نگیر بهش گیر نده هر بچه ای به یچیزی وابسته گی دارع مثلا برادرم که کوچیک بود عاشق شال مامانم بود همشه باهاش بود مامانم که خونه نبود گریه میکرد و شالش رو پیدا میکرد میگرفت زیر بغلش بعد آروم میگرفت
بعدش کم کم از ثرش افتاد

عزیزم یمدت خودت عروسک بغل کن کنار خودت بذار بخوابین نمایشی البته تا دخترتونم ببینیه و این رفتار رو جایگزین کنه

کم کم با عروسک جایگزین کن
مشکل حادی نیست یه وابستگیه ولی خب برا مادر سخته شاید جایی مهمانی رفتید گریه های شبونه اذیت میکنه شمارو

عزیزم خیلیا با متکا کنار شکم یا لای پا میخوابن.من خودم سال‌های سال این عادت از پدرم گرفتم کنار شکمم میذارم خواهرم همینجوریه

عیبی نداره ،ب متکا وابسته شده، فکر بدی نکنید، بچه است ،کم کم از سرش میفته،چیزی نیست که نگران باشید

چی شده مگه پسر منم اگه پتو نوزادیش نباشه نمیخابه پا میشه گریه می‌کنه عادت داره بزار راحت باشه بزرگتر میشه خودش فهمیده میشه

بجاش عروسک بده
بعد مدتی عروسک هم بگیر
اگه حوصله و تحمل داری متکا بگیر بزار کنار
عادت میکنه

خوب بچه‌ها تقلید میکنن اصلا حساس نشو خودت نذار کم کم از سرش میوفته

اشکال نداره من الان متکا لای پاهام میزارم ... مگه اینکه فکر کنی. لذت جنسی همراه این کار داره براش . ؟

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۳ سالگی
بچه ها من دیگه از دست دخترم میخوام زار بزنم😭😭😭چرا اخلاقش اینطوری شد اخه منی که همه چیزو با زبون گفتم بهش نازشو کشیدم حواسم به همه چیش بود 😔یه چیزی میخواد مثلا شکلات میگن باشه میارم تا من برم اونو بیارم تو خونه قیامت به پا میکنه گریه میکنه سرشو محکم تکون میده پاهاشو میکوبه زمین انگاری که زدمش یا نمیخوام اون چیزو بدم بهش نصف شبا بیدار میشه کریه الکی مدفوعشو نگه میداره از قصد با اینکه یه ساله از پوشک گرفتمش غذا نمیخوره سر سفره اینقدر کلافه میکنه دیگه شوهرم قاطی میکنه دیشب باهام بحث می‌کرد میگفت روش تربیتت اشتباهه این درست نیست اینقدر بهش بها دادی اینطور شده وقتی ادرار و مدوفوع رو نگه میدان میخواست شروع کنه به اینکار یه متکا گرفت گذاشت لای پاش که خودشو با اون فشار بده تا اذیت نشه از نگه داشتن دیگه مونده تو سرش هر جا میریم پاهاشو باز میکنه میگه بالش میخوام لای پام😔😔😔خیلی ناراحتم منی که نمیتونم به بچه بگم بالای چشمت ابروعه و معتقدم همه چی با زبون درست میشه ولی انگار نمیشه کاشکی بچه نمیاوردم من مامان بدی هستم 😔😔😔😔😔😔😔امروز به مامانم گفتم هیشکی به آدم نمیشه بچه داری اینقدر سخته تا بلکه کسی نخواد بچه نیاره همش بعد ازدواج آدم تحت فشاره تا بچه بیاره البته من به خاطر حرف مردم بچه نیاوردم ولی میگم مسی از سختیش‌نمیگه فقط از شیرینیش‌میگن😔
مامان ارس مامان ارس ۳ سالگی
حال روحیم داغونه... نمیدونم بخاطر اینه که دارم پریود میشم یا چیز دیگه... یه سری فکر مثل قطار میاد و میره تو سرم... تک فرزندم همیشه تو زندگیم تنها بودم. پدر فوت شده فقط یه مامان دارم که همه دنیامه سنش دیگه رفته بالا پا درد داره ارتورز داره هر روز یه بیماری جدید فقط هم منو داره که بهش برسم... همش فکر اینکه نکنه یه روز ناتوان بشه تو معزمه....از اینکه همه ی زندگیشو برای من گذاشته من کوچکترین کاری براش نکردم دیوونم میکنه... از طرفی بارها موقعیت مهاجرت برام پیش اومده هربار بخاطر مامانم رد کردم چون نمیتونم تنهاش بزارم... اگه خواهر یا برادر داشتم اینقدر تنهایی اذیتم نمی‌کرد... خیلی وقتها به این فکر میکنم بچه ی سوم بیارم که بچه هام مثل من تنها نباشن ولی موقعیتش اصلا ندارم اون موقع کی به بچه هام برسه کی به مامانم برسه... دخترم خیلی باهوشه کلاس چهارمه یه مدرسه عالی درس میخونه الان یکی رو میخواد پا به پاش کمکش کنه واقعا نمیرسم کارهای پسرم مامانم ... 👇👇👇👇
مامان نورا و نیلا مامان نورا و نیلا ۳ سالگی