سلام بچه هایه کار اشتباه کردم دیروز یه کارتون نشون میداد که نباید باغریبه ها وافرادی که نمیشناسی جایی بری وحرف بزنی و...برا دخترم توضیح دادم اخه کاری نداره من باهاشم یانه سرخودهرجا دوست داشته باشه میره منم گفتم یه کم بترسه که خودش نره جایی حالا از قضا مردهای همسایه که باباباش دوستن یکشیون گفت میبرم میفروشمت جیغ وداد وگریه همش بهم میچسپه ومیترسه تنهایی حتی دسشویی نمیره چکار کنم ترسش بره هدف من جلوگیری از سرخود بودنش بود نه اینکه اینجوری بترسه دعایی چیزی هست که ترسش کم تر بشه

اون دوست باباش خیلی بی شعور بوده
😐

اون دوست باباش. بهش ی چیزی بگو. دندون شکم ارتباط باهاش قطع کنید

عزیزم مدام باهاش صحبت کن ک قرار نیس تو خونه کسی بیاد یا ببرتت
بگو مثلا تو پارک بری نباید به حرف غریبه گوش بدی هرچی گف جواب نده
اینطوری یادش بده

فقط باید نزدیکش باشید تا دوباره بتونه اعتماد کنه