۱۱ پاسخ

خوشی زده زیر دلت والا چون با نظمه نگرانی🙄🤣

ای خداااا🥰برعکس خیلی از بچه های ما
دختر من وسایلش همه جا پخشه..لباسهاشو از تو کمد درمیاره میریزه بیرون..هر بچه ای یه مدله..فکر نکنم وسواس باشه..

به نظر من ببین اگه یجورایی ازینکه یه چیزی سر جاش نباشه عذابش میده پس وسواسه چون بچه دوستم روی تمیزی وسواس شده بود، تقریبا چهار پنج سالش بود رفته بودیم جایی عروسی، یه لک افتاد به لباسش، وسط عروسی گریه میکرد به مامانش میگفت همین الان باید لباسمو بشوری اتو کنی و واقعا داشت عذاب میکشید، دوستم گفت همیشه همینطوره و وسواس داره، حالا مرتبی به نظر من با وسواس خیلی فرقشه، اگه ازینکه جایی نامرتب باشه عذاب میکشه به نظر من وسواسه و سعی کن ترکش بدی

به رفتار خودت و پدرش دقت کن. اگر بویی از وسواس داره برای دخترت نگران شو

وای نه چی کارش داری دختر شما آرزوی ماست 🤣
به بچه هم که مودب و منظمه خود مامانش نمیذاره 🥰😅

بزار یکم بزرگتر بشه دلت برا این روزهاش تنگ میشه.......

الگو بچه در نظم پدرو مادرشند مطمینا شما یا پدرش همینطورید

ما باید خودمونو پاره کنیم ک وسایلو اینقد نریز و یا یه خورده جمع کن.... کجاش نگرانی داره؟؟؟؟؟ ما مادرا شووور به دریم به خدا

واقعا چرا مادرا اینطورین اونی که بچه اش میریزه بهم ناراحته اونیم که جمع میکنه مادرش ناراحته

دختر منم بانظمه منتها پدرمنو در میاره نمی زاره هیچی وسیله تو اتاقش بزارم اگه خودش نامرتب کنه میگه تو بیا مرتب کن

مثلا یچی میریزه رو زمین میگه بلند شو جمعش کن جارو بزن لباساش میزاره تو کشوهاش اسباب بازی هاش مرتب هیچی نمیریزه اصن عجیبه برام😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
بچه ها جاریم تو زندگیش مشکل داره که شاید ۵۰ درصد مقصر خودش باشه نمیدونم ولی بچه اش یه سال از بچه ی من بزرگتره و خیلی عصبی هست و پرخاشگر من با مادرشوهرم یه جا زندگی می‌کنیم و اون هفته ای یکی دو بار میاد اینجا و دوست داره با بچه ام بازی کنه لچه ی منم اونو دوست داره ولی اون نهایتا ده دقیقه با ش بازی کنه باقیش دیگه فقط اذیت میکنه و همش میگه من باهات قهرم و باهات بازی نمیکنم و دست به این نزن و اشک بچمو درمیاره اهل دویدن و بازی نیست کلا فقط میخاد بشینه یه گوشه و غر غر کنه بعدم شاید تا ۷ ساعت یا بیشتر کسی نیاد دنبالش اگه بیان بازم می‌مونن من از زندگیم میمونم چون بچم نمیاد تا وقتی اون اونجاست اگه بخوایم بیاییم شروع میکنه به گریه و زدن توسری و داد زدن و ‌کشیدن موهاش یا که دنبالمون میاد و دیگه نمیره یا دخترم هی میخاد بره اون طرف به هوای اون بارها به مادرشوهرم گفتم وقتی میاد نیا دم خونه ی ما یا به دختر من اطلاع نده ولی بازم تا میاد میادتش دم خونمون نمیدونم چیکار کنم واقعا
مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
مامانا یه چیزی ذهنم و مشغول کرده ...من پسرم قبلا ک کوچکتر بود اینطوری نبود الان مدتیه ترسو شده...یادمه چند وقت پیش در حیاطمون چند دقیقه باز مونده بود یه سگ اومده بود تو حیاط پسرم دید و ترسید از اون موقع مدام تاکید داره ک در حیاط و ببند ...حتی تا تو حیاطمون نمی ره بازی کنه تنها همش باید باهاش باشم ...با بچه ها ی فامیل یا بچه هایی ک باهاشون یه کم رفت و امد داریم زیاد مشکلی نداره اما مثلا میریم پارک اگه چند نفر رو سرسره باشن دیگه نمیره میگه مامان زیادن .همش میاد کنارم میشینه امشب پارک بودیم با چند تا بچه کمی همصحبت شد یکی دوتاشونو هم میشناخت اما نمی رفت کنارشون یا باهاشون بازی کنه اونا میدوییدن تا سمت این میومدن می ترسید و خودش و جمع میکرد همش ...این بار اول نیست ک اینطوره....منم نمیدونم واکنشم درست بود یا نه 😔 گفتم مامان اگه نری با بچه ها بازی کنی میریم خونه یا من میرم ...یکمی میرفت کنارشون ولی با فاصله از اونها میدویید
خلاصه اینجور موارد اذیتم میکنه از وقتی هم کوچک بود من مدام پارک و بیرون بردمش با هر شرایطی این نیست ک بگم نرفته عادت نداره....در مواجه با بزرگتر ها اینطور نیست ...مثلا میره بهشون دست میده سلام میکنه غریبه هم ک باشن ...یا مثلا اگه یه بچه باشه غریبه هم ک باشه باهاش ارتباط برقرار میکنه اما وقتی چن تا ان انگار ازشون میترسه.....نمیدونم طبیعیه؟ باید چ واکنشی در برابر این رفتارا داشته باشم ک درست باشه ؟؟