اومدم تجربه زایمانمو بگم بهتون...😄
.
.
جونم براتون بگه ک من بارداری خیلی راحتی نداشتم با سرکلاژ و استراحت و بستری..
.
.پارت اول...1️⃣
هفته ی ۳۶ و ۵ روز بودم ک قرار بود برم پیش دکترم و سونو بیو فیزیکال..
سونو ک دادم رفتم پیش دکتر نشونش بدم همه چی خوب بود ولی گفت برو بازم ی ان اس تی بگیر بیمارستان اگه خوب نبود بستری میشی
خلاصه رفتم ان اس تی گفتن خوب نیس گفتم بهش گفت بستری شو...
.
صب شد و گفتن سرکلاژ داری باید برداریم وگرنه اگه ب رحمت فشار بیاد خطرناکه..اومدن و سرکلاژمو برداشتن..🥴😥
گفتن بازم نوارا خوب نیستن ب دکتر نشون دادیم ختم داده آماده شو میری برا عمل...منم دیگ خوشحال ک دیگ راحت میشم😅پنج دقیقه بعدش اومدن گفتن دیگ نمیری زایمان دکتر گفته هنوز ۳۷ هفته شو ببینیم چی میشه...

۴ پاسخ

الهی.

چقدر پیچوندنت😐

من که زایمانم طبیعی بود ولی اون حاشیه های قبل زایمان خیلی بده همش باید منتظر باشی ببینی دکتر چی میگه چه چالش جدیدی هست🙄

اخی عزیزم انشالله به سلامتی زایمان کنی

مقالات مرتبط

آزمایشات نوزادان بستری در NICU
آزمایشات نوزادان بستری در NICU چیست؟
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
آیا بازی برای کودکان خوب است
آیا بازی برای کودکان خوب است؟
خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟

سوال های مرتبط

مامان دخترکوشولو🥰 مامان دخترکوشولو🥰 ۲ ماهگی
خب عزیزان میخام تجربه زایمان طبیعی رو بهتون بگم
پارت اول
من دیروز وقت دکتر داشتم قبلش گفتم ی ان اس تی بدم وقتی دادم بهم گفتن انقباض داری ولی خب هیچ دردی نداشتم...رفتم پیش دکتر بهش نشون دادم منو معاینه کرد یکاری کرد خونریزیم شروع شدگفت سریع برو زایشگاه بستری شو منم رفتم چون تنها بودم خیلی استرسس داشتم هرچی فشارم میگرفتن هیچ عددی نشون نمیداد
خلاصه کارای بستری انجام شد ساعت ۱۱ونیم
اتاق خصوصی گرفتم که فقط مامانم پیشم باشه 🥺خلاصه تا رفتیم تو اتاقو سوزن فشار زدنو اینا شد ۱۲وخورده ای
دیگ کم کم دردام از کم ب زیاد شروع شد با فاصله
یکسانت بودم ک بستری شدم دیگ یکم ک درد کشیدم معاینه شدم ۳سانت شده بودم
مامان هانا مامان هانا ۱ ماهگی
سلام دوستای عزیز بلاخره من تونستم تایم خالی گیر بیارم و بیام تجربه زایمانم رو بگم من تاریخ انتی ما برا ۱۷ بهمن بود و من منتظر ک درد و ماه دردم شروع بشه اما دریغ از کوچیک ترین درد بهداشت و دکتر بهم گفتن ک باید هر روز ان اس تی بگیری ک مشکلی پیش نیاد من همه ان اس تی ها مو مطب دکتر انجام میدادم روز ۱۸بهمن ک پنجشنبه میشد از شانس ....... دکترم نبود و بهداشت گفت برو بيمارستان بگیر منم رفتم این اس تی هم نگرفتن و گفتن چون یک روز از تاریخ ان تی گذشته بستری باید بشی و اینطوی شد ک من بدون زره ایی درد بستری شدم و رفتم بخش زایمان ب اتاق ک رسیدم اومدن اولین معاینه رو انجام دادن و گفتن دهانه رحم هیچی باز نيست ی قرص زیر زبونم گذاشتن و اکسیژن وصلم کردن رفتن بعد یک ساعت اومدن و معاینه دومم انجام و یک سانت بودم😞از ساعت ۶عصر تا ۸شب من یک سانت بودم تو اتاق خودم ورزشم میکردم ک پیشرفت ک نکرد بعدش نمیدونم چی بود بهم گفتن بزار ی لوله برات بزاریم ک رحمت بدون درد باز بشه منم اجازه دادم و خیلی دردناک ک حتی ندیدم چی بود رو داخل کردن و گفتن تکون نخور ی سرمم وصل اون کردن ک ب داخل بود دردام شروع شده بود بی تاب بودم دلم میخواست راه برم نمیزاشتن از ۸تا۱۱شب با اون دستگاه دردناک شدم ۳سانت ک خودشونم تعجب کردن ....
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان علی جون مامان علی جون ۲ ماهگی
کی سونو بیو فیزیکال داده ؟؟ و جوابش چی بوده؟
حرکت ها بچه دو سه روزه کم شده ان اس تی دادم خوب بوده ولی دکترم گفت اگه عنوز کمه برو سونو
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۲ ماهگی
اومدم تجربه زایمان طبیعی بگم زیاد نمیگم خلاصه میگم🤣
اولا اصلا اصلا اصلا به هیچ عنوان مثل من نباشید
من ۲۸ آذر بود زیر دلم یکم درد میکرد و بچه خودشو سفت میکرد رفتم ان اس تی بدم و معاینه کردن گفتن ۲ سانتی ان اس تی هم خوب نیست باید بستری بشی منم بردن بلوک زایمان چقد خوشحال شدم خدایا اون شب زایمان میکنم بلخره🥲منو بستری کردن ۱ روز کامل دستگاه وصل بود بهم شدم ۳ سانت تا اینکه ۲۹ آذر منو بردن تحت نظر زنان باشم رفتم اونجا ان اس تی گرفتن ازم خوب بود گفتن باید سونو بدی اگر خوب بود مرخص بشی منم رفتم سونو تا نوبت من رسید دکتر عجله داشت😏🤦‍♀️بعد ندادم سونو با اینکه اورژانسی بودم انجام نداد اومدم بالا گفتم میخام با رضایت خودم مرخص بشم اذیت میشم سختی میکشم گفتن باشه بعد زنگ زدم شوهرم بیاد امضا بده گفتن نمیشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 😍😍😍 مامان 😍😍😍 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت اول
رفتم پیش دکتر ک برام نوبت بزنه برم سزارین اختیاری صدای قلبشو گوش کرد گفت کنده بعد سونو انجام داد گف ابشم‌کم شده ابریزش نداری گفتم‌نه فقط ترشحاتم زیاد شده بود بعد گف برو بیمارستان ان اس تی بگیر و همونحا بمون‌خودم‌میام‌بیمارستان رفتم ان اس تی گرفتم گفتن باید بدنیا بیاد من ۳۷ هفته و دوروز بودم چندنفر دیگه هم‌باشرایط من اونحا بودن بهمون لباس دادن ک عوض کنیم من گفتم نه من صبرمیکنم شوهرم ببینم‌چی میگه اخه من همراه نداشتم فقط شوهرم بود و دختر۴ سالم ک داخل ماشین خواب بودگفتن اگ امروز زایمان نکنی دکتر میره و میمونی تا فردا
مامان نفس 🩷 مامان نفس 🩷 روزهای ابتدایی تولد
خانوما من امروز حرکات بچم کم شده بود رفتم بیمارستان آن اس تی خوب بود ولی بازم کم بود حرکاتش دکتر گفت برو سونو بیوفیزیکال اونم تایید کرد حرکاتش کمه ولی بقیه چیزاش خوب بود چکار کنم؟ دکترم گفت دوباره آن اس تی بیا بده
خطر ناک نیست؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی روزهای ابتدایی تولد
بوقت ۴۰هفته و دو روز
امروز زایمان سزارین کردم.یعنی شانسی...اومدم الزهرا از شانسم دکتر حاجی هادی همون دقه اومد برای ویزیت...سونو هامو نشون دادم گفت دو دور بند ناف دور گردن بچه هست همین الان برو بستری شو...گفتم نمیخوام درد طبیعی بکشم بعد سزارین شم..گفت باشه سفارشتو میکنم..تو نامه یچیز الکی نوشت منم رفتم بستری شدم...تقریبا ۶ساعت بستری بودم آن اس تی میگرفتن بعد منو بردن سزارین..الکی گفتن آن اس تیش خوب نیست.بعد گفته بود جنین پی پی کرده...
خدا حفظش کنه...منو نجات داد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهرو مامان مهرو روزهای ابتدایی تولد
سلام من میخواستم از تجربه ی سزارینم بگم
پارت اول❤
دکتر بهم گفته بود ۶ صب ۲۰ م بیمارستان باشم ولی روز قبلش زنگ زدن گفتن ۴ صب برم منم رفتم ۱ ساعتی طول کشید تا پذیرش و پرداخت و کارتی بستری انجام شه
بعدش من رفتم بلوک زایمان ازم ان اس تی گرفتن و سوند وصل کردن ک خیلی هم درد نداشت بعدش بردنم اتاق مشاوره بیهوشی چن دقیقه اونجا بودم بعد ک دکتر بیهوشی اومد بردنم اتاق عمل تو کمرم امپول بی حسی زدن ک پام ی لحظه بی اختیار پرید بعدشم ک عمل شروع شد و دکترم اومد و دخترم ساعت ۷.۴۰ دقیقه دنیا اومد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان حامد مامان حامد ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
خب من ۳۸ و هفته و ۵ روز بودم ،دهانه رحمم دوسانت باز بود ،ازصبحش احساس خیسی میکردم ،همش فکر‌میکردم ادراره،یا ترشحه رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن نه نشتی نداری سونو نوشت انجام دادم بازم گفتن همچی اوکیه ،ولی من همچنان خیس میشدم گفتن برو اگه تا شب بیشتر شد بیا ،خب من رفتم خونه نزدیک ۱۱ شب بود دیدم بی اختیار داره ازم آب میره بازم فک میکردم چیزی نیست ولی شوهرم گفت پاشو بریم دیگه رفتیم ی نگاه کردن گفتن بستری شو گفتن اگه تا صبح دردت گرف ک بهتر نگرفت آمپول فشار میزنیم.
مامان محمد مهدی محدثه مامان محمد مهدی محدثه ۱ ماهگی
پارت دوم #
من رفتم بیمارستان دادم منفی بود .باز هفته بعدش رفتم گفت شده ۷ باز تست بازم همونجا تست دادم گفتن منفیه.بهز هفته بعد ک رفتم گفت شده ۵
خلاصه گفت هفته ای دوبار حتما برو نوار منم دیگه رو خساب همین حرف رفتم بیمارستان ک نوار بدم وقتی حساب کرد گفت تو ۳۷ هفته و ۱ روزته با توجه ب اینکه هم بچت ای یو جی ار هس باید ختم بشی برو کارات کن برا بستری همراه مامانم بودم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهدی🐥فاطمه زهرا🐥 مامان مهدی🐥فاطمه زهرا🐥 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین دوم من:
چهارشنبه۲۴ بهمن دکترگفت۶/۳۰ برو بستری شو من بیمارستان‌گرگان فلسفی که خصوصیه انتخابم بود ۶/۱۰زایشگاه بودم و‌اولین نفربودم من ک لباس دادن عوض‌کردن و انژیوکت و ان اس تی دادم وبعدش گفتن سوند یکم خودموشل نگه داشتم تموم شد واقعا اذیت نشدم استرسم نداشتم تااینجا تااینکه بعدمن چهارنفر دیگه ام اومدن بستری بشن برای زایمان هممون سزارین گفتن بشین تادکتر بیاد صدات کنن برا عمل ک ۷/۳۰تا۸/۳۰نشستم منتظر دکتر۸صدام زدویلچر برکه اومد بغضم گرفت مامان باباموهمسرم پشت در بودن کلا استرس گرفتن و‌ولی‌جلو خودمو‌گرفتم ک گریه نکنم موفق شدم فیلمبردارهم فیلم‌میگرفت رفتم اتاق عمل و‌نشستم بادکتر رفتیم توی اتاق دستامو‌گرفت صحبت کرد استرسامو‌گفتم دکتر بیحسی گفت خم شو که برات بی حسی بزنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 🩷دل‍‌ــارام مامان 🩷دل‍‌ــارام ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت 1
36هفته 1روز بودم رفتم بیمارستان حرکتاش کم بود بستری شدم
سونو آزمایش گرفتن گفتن یه هفته رشدش عقبه باید ختم بارداری بدیم
سه روز اونجا بودم
بعد سه روز مرخصم کردن گفتن برو
سه شنبه 6اذر بیا بستری شود برای زایمان
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 💝نیکا💖 مامان 💝نیکا💖 روزهای ابتدایی تولد
خانوما دکترم نامه داده واسه بستری و ختم بارداری آب دور بچم کمه
اگه فردا برم بیمارستان و حرکات بچم خوب باشه و ان اس تی خوب نشوم بده مرخصم میکنن یا زایمان میشم؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین
پارت اول:

تاریخ زایمانم ۱۲ اسفند بود ۹ اسفند دردای نامنظم داشتم ک رفته رفته بیشتر میشد و از اونجایی ک نامتظم بود گفتم‌ چیز مهمی نیس. دردا تا صب ادامه داشت . صب ک رفتم دستشویی لکه قهوه ای دیدم رفتم ان اس تی درد نشون نداد برگشتم خونه .
دردا ادامه داشت و بیشتر میشد و شب ساعت ۱۲ ترشح موکوسی داشتم رفتم ان اس تی بازم درد نشون نداد و گفتن باید معاینه بشی درحالی ک من سزارین بودم .
اجازه معاینه ندادم و گفتن اگه میخوای دکترت بیاد و الان عملت کنه باید معاینت کنیم ببینیم اگه دهانه رحمت باز شده باشه میاد وگرنه دکتر شیفت میاد طبیعی انجام میده زایمانتو .
اجازه معاینه ندادم و برگشتم خونه . صب ساعت ۴ بیدار شدم رفتم دستشویی دیدم خونریزی دارم دوباره رفتم زایشگاه 🥴 ایندفعه اجازه معاینه دادم چون خیلی درد داشتم . نیم سانت باز بودم😑 گفتن باید صبر کنی ساعت ۸ شیفت عوض شه زنگ بزنن دکترت😐
تو اون فاصله ۳ بار ان اس تی دادم
ساعت ۸ شد شیفت عوض شد با هزار جور خواهش و پارتی بازی زنگ زدن دکتر
تمیدونم چرا اینقد مقاومت میکردن زنگ نمیژدن دکتر خودم بیاد در حالی ک نامه داشتم و دکتر پولشو گرفته بود
بعد از زنگ زدن دکتر گفت ک من نمیتونم بیام بدین دکتر شیفت عمل کنه😐
تا ساعت ۹ و نیم کسی درست و حسابی راهنماییمون نمیکرد ک چیکار کنیم
بعدش زنگ زدن دکتر شیفت گفت باید اول مریضای خودمو عمل کنم بعد .
ساعت ۱۰ ک شد رفتم ک آماده شم برای عمل…
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آنیسا مامان آنیسا ۲ ماهگی
تجربه زایمان ـپارت1
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم شاید ب دردتون بخوره
هر چی سونو رفتم بچم بریچ بود و تنها آرزویی ک داشتم این بود که بریچ بمونه تا سزارین بشم چون از طبیعی خیلی میترسیدم و دخترم خیلی دوسم داشت و بریچ موندتا من سزارین بشم .دکتر کلینیک قوام زاده اراک میرفتم چون همون دکترا میان بالاسرت بخاطر همین مطب اصلا نرفتم .و گفت چون بیمارستان دولتیه باید تا 39هفته بمونی .و برای 26دی برام نوبت زد و گفت اونجا سونو میکنن اگه بازم بریچ بود میری سز اگه هم سفالیک شده بود میری خونه تا دردت بگیره.26دی ساعت 7صبح رفتم بیمارستان سینا آشتیانی و با استرس زیاد ک خداکنه بریچ باشه .سونو کردن و گفتن بریچه و خیلی خوشحال شدم یک ساعت هم ان اس تی انجام دادم برا ضربان قلب و اینا گفتن ک انقباض داری ولی من اصلا یک درصد هم درد نداشتم ولی دستگاه انقباض نشون داد.
ادامه تاپیک بعد.....