۷ پاسخ

خیلی خوبه اینجوری ک
برعکس ارتای من با هیشکی ارتباط نمیگیره فقط خودمون و خانواده هامون

دخترمنم دیروز تو بازار به پسر30ساله چشمک زد بوس فرستاد میگفت عاشگتم🥴🥴🥴نمیدونم چرا واقعا😑

پسرمنم دقیقا همینجوریه من هنوزم منتظرم از غریبه ها بترسه یا پیششون نره 😑

دختر منم با بچه ها زود صمیمی میشه ولی ب هیچ وجه ، با غریبه ها یا همسایه ها ،کلا بگم با بزرگسالان جز خونواده خودم و شوهرم ،حرف نمیزنه
یه همسایه داریم چقد دلش میخواد باهاش حرف بزنه تا دخترم میره بیرون ،شروع میکنه ب حرف زدن
اینم اصلا جوابش نمیده...
یه چیز دیگه اینکه بشدت متنفره از اینکه یه آدم بزرگ حتی اگ بشناسه (بجز خونواده خودم م و شوهرم)بهش دست بزنن یا بغلش کنن
درسته خوبه ولی اینجا ما رابطه فامیلی زیاد داریم و شهرمون کوچکه ،میبینی مراسمی یا عروسی یا مهمونی ک میرم
زنهای بزرگ فامیل میخوان بغلش کنن یا بوس ...بشدت پس میزنه منم واقعا اینجوری معذب میشم

خوبه که عزیزم بچه اجتماعی و مستقل

اینجوری ک بهتره
من خودم خجالتی بودم خیلی بد گذشت

منم همینه تنها نیستی

سوال های مرتبط

مامان ارسلان وتودلی مامان ارسلان وتودلی ۲ سالگی
چقد بازی کردن با پسر بچه ها سخته...چون ما خودمون دختر بودیم و خاله بازی و بازیای اروم میکردیم و ساعتها بااون بازی درگیر بودیم اصلا سخته بازی کردن با یه پسر بچه شیطون و بلا و پرانرژی
مثلا من گاهی توقع دارم که بیاد باهم دیگه قشنگ ماشین بازی اروم کنیم ولی اون دوستداره ماشین بزرگاشو برداره از این سر خونه تااون سرخونه رو سرامیکا ویراژ بره همسایه بدبخت گناه داره خوب 🙁🥴
یا مثلا اسباب بازیاش رو مرد عنکبوتیش و اسپایدرمنش اینارو برمیدارم میگم بیا بازی کنیم اینا باهم دوستن و اینا ولی پسرا دوستدارن دیش دیش این دوتااسباب بازیو بهم بکوبن و دعوا کنن 😂😂پسر من میکوبه همه رو به هم بعد میگه هووورا برنده شدیممم ...
واقعا مادر یه پسر بچه بودن خیلی سخته. حالا چون من خودم با سه تا داداش بزرگ شدم یکم هیجانی هستم بازم براش بازیای هیجانی توخونه درست میکنم ....
گاهی توقع دارم شوهرم یکم مردونه و پسرونه باهاش بازی کنه ک برعکس اون عین این دخترا میمونه تو‌جمع پنج تا خواهر بزرگ شده و بقول خودش میگه من تاحالا بازی و بچگی نکردم یاد ندارم 🙁🙁
و حالا من میمونم و دوتا پسر بچه تا دوماه دیگه😂😍باید خودمم یپا پسر شم هرچندکه سعی میکنم باشم 🥺🤗