۱۸ پاسخ

خلاصه رفتم اتاق عمل دکتر بیهوشی خواست بی حسی رو بزنه جای اشتباه زد پام و انگار برق گرفت پام پرت شد بالا جیغ زدم گفت ببخشید آمپول به عصب خورد
بعدش آمپول بی حسی رو زد 😭😭😭چشاتون روز بد نبینه همون لحظه گفتن دراز بکش دراز کشیدم دکترم همین ک برش زد از شکمم داد زدم جیغ زدم پرت شدم بالا 😭😭 گفت چیشده گفتم من میفهمم درد دارم
دکترم فک کرد لوس میشم الکی میگم گفت پاهاتو ببر بالا ببینم
(کسی ک بی حسی زده نمیتونه پاهاشو بالا ببره اختیارشو نداره)
من هر دو پاهامو بردم بالا😭😭😭
دکتر فورا داد زد دکتر بیهوشی فورا بیاد اینو بیهوش کنه 😭😭
دکتر بیهوشی اومد گفت خانوم دکتر اجازه بدین یه دونه هم بی حسی بزنم کمرش
دکترم قبول نکرد گفت مریضم کیسه بیرونه همه چیش بیرونه خون داره میره بی حسی بهش اثر نمیکنه فورا بیهوش کنید
کاش قبل برش شکم‌ یه امتحانی کنن یه سوزنی بزنن به شکم یا بگن مریض پاهاشو ببره بالا ببینن اصلا بی حس شده یا نه😭آدم دستشو بریدنی چطور درد میکشه من برش شکم رو کاملا فهمیدم😭😭
خلاصه دیگ نه اجازه نه رضایت هیچی دیگ فقط فهمیدم چشام بسته شد 😭
لحظه تماس رو نفهمیدم
اون درد برش شکمم هیچ وقت یادم نمیره وحشتناک بود
دکتر گفت بین میلیون ها نفر یه نفر اینطور میشه بی حسی اثر نزاره😭😭اونم‌من بودم
بعدش فیلم بردار اتاق زایمان اومده بودن به مامانم و همسرم گفته بودن سحر با بیهوشی عمل کرده اونا خیلی نگران شدن

از همه نفر اول رفته بودم اتاق عمل از همه آخر تو ریکاوری بودم ک به هوش بیام
هوش ک اومدم فقط گفتم بچمو بدین بغلم پناه رو یه ساعت گذاشتن روی سینم
بعدش یع ماما اومد چنان چند بار شکممو فشار داد داد زدم گریه کردم داد زدم گفتم بسه
بعد آوردن بخش با کلی درد اینا
الانم چند باری راه رفتم ولی بخیه هام خیلی درد داره خیلی
هم آمپول بی حسی زدن هم بیهوشم کردن
خلاصه الان یه دختر خوشگل و خوشمزه کنارمه
قدش ۵۱ وزنش ۳ کیلو و ۵۰ گرم
من خیلی عذاب کشیدم برا همتون روزای خوبی آرزومندم.

اون دکتر بیهوشی خدا لعنتش کنه
من اسفند ماه بهبود زایمان کردم، دکتر بیهوشی عاااالی بود امپول ک اصلا نفهمیدم کجا زد، بعدش مرحله به مرحله بهم میگفت الان پاهات داغ شد؟ الان کامل بیحسی؟ الان پاتو بیار باالا ک من گفتم نمیتونم بعدش شروع کردن
واقعا اعصابم خرد شد ، شکایت کن ازشون، متاسفانه اتاق عمل ولیعصر خیلی خطا دارن ، اینو از خیلیا شنیدم
بازم خداروشکر گل دخترت صحیح و سالم بغلته
مباررررررکه قدمش🥰

سلام عزیزم کدوم شهرین

سلام قدم نو رسیده مبارک از اینکه بیمارستان ولیعصر رو انتخاب کردین پشیمون نیستین؟

‌وای چقدر بد
من از سزارینم ترسیدم😔☹

عزیزم الهی جاری منم مثل تو بی حس نشده بوده 🙁
واقعا بعضی وقت ها بی دقتی میکنن
قدم دخترت پر خیر باشه زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه❤🌹

از حست بگو چه حسی داشتی دخترتو دیدی؟

مامان پرنسس هر موقع وقت کردی هزینه بیمارستان اینا رو هم بنویس مررسی عزیزم

مامان پرنسس تو مادر قوی هستی که تونستی اینهمه سختی رو تحمل کنی و دختر خوشگلت رو به دنیا بیاری

وای همیشه از سزارین وحشت داشتم برا همین طبیعی زایمان کردم عالی بوووود حالا بخیر گذشت مبارکت باشه🥰

ممنونم بابت تجربه ای که از سزارین داشتی عزیزم من برا اولین بار میخوام سزارین بشم باید حواسم باشه به دکتر تذکراتی بدم

اخی چقد زجر کشیدی😢 برامن خداروشکر سزارین راحت گذشت، سوند درد نداشت امپول بی حسی هم همینطور، زودم بیحس شدم من

عزیز دلم💔💔
چه تجربه زایمان وحشتناکی
امیدوارم زود خوب بشی ❤️❤️❤️

مبارکت باشه گلم من این چندروز همش به فکرت بودم کفتم یعنی مامان پرنسس چی شد چرا نیست

سلام عزیزم تبریک بابت وجود دخترت،وای منم قصد سزارین دارم تررررسیدم ک

وای خدااا 🥺🥺🥺 استرس گرفتم

خب چرا درخواست نکردی موقعی ک بی حسی برات وصل کنن؟!

سوال های مرتبط

مامان بنیامین مامان بنیامین ۱ ماهگی
سلام مامانا من دوشنبه سزارین کردم تو بیمارستان نیکان سپید،هزینه بیمارستانم ۳۵ شد،خیلی از بیمارستان و کادرش راضی بودم رسیدگیشون خوب بود خیلی اخلاقاشون خوب بود،میخوام از تجربه زایمانم بنویسم.
اول رفتم بیمارستان ان اس تی از بچه گرفتن و سرم بهم وصل کردن و انژیو کت،یک ربع مونده بود به عمل برام سوند وصل کردن،سوند وصل کردن درد نداره ولی حس بدی دست میده همون باعث میشه بقیه حس کنن درد داره،وگرنه درد نداره
با تخت منو بردن اتاق عمل امپول بی حسی رو بهم زدن،اصلا درد نداشت و سریع بی حس شدم و برش دادن شکممو و پسر قشنگمو به دنیا اوردن،رفتم تو ریکاوری بچه رو اوردن انداختن رو سینه و اغوزو به بچم دادن،و بعد منتقلمون کردن تو بخش،بهم گفتن هیچی نخور از ساعت ۲ تا ۱ شب ولی من گوش ندادم و خرما خوردم خیلی زیاد و همون بهم جون داد،شربت عسل و گلابم درست کرده بودم خوردم اونجا و وقتی بهم اجازه عذا خوردن دادن من کاچی درست کرده بودم برده بودم اونو خوردم،شکمم هم سریع کار کرد و مدفوع کردم
ادامشو تو کامنتا میزارم……
مامان نی نی مامان نی نی ۵ ماهگی
مامان شاهان✨👼🏻 مامان شاهان✨👼🏻 ۴ ماهگی
خب میخوام از تجربه سزارینم بگم
پارت اول
من ۱۹ تیر ساعت ۱۲ ظهر حرکت کردم سمت بیمارستان..منو همسری و زنداییم،،ساعت یکونیم دو بود رسیدیم و مدارک و به پذیرش دادیم و منو بردن که بستری کنن،مم قرار بود ساعت ۳ عمل شم ولی متاسفانه عملای دکتر جابجا شد و طول کشید و منو ساعت ۶ ونیم بردن اتاق عمل،،قبلش تو تریاژ سوند بهم وصل کردن که من تنها عذابی ک کشیدم سر همین سوند بود،،سوند کوچیک وصل کرده بودن و من خیلی درد داشتم هرچی هم میگفتم میگفتن طبیعیه در صورتی که من پد زیرمو کامل خیس کرده بودم چون سوند کوچیک بود ادارم میریخت بیرون..پرستار اومد و پد زیرمو عوض کرد،،دیگه ان اس تی و یه سری آزمایش گرفتن و ساعت ۶ ونیم منو بردن،،من کم کم استرس گرفتم ولی جو اتاق عملش خیلی خوب بود خیلی برخورداشون عالی بود،،موقعی ک منو میزاشتن رو تخت دکترم دید پد زیرم خیسه و بررسی کرد و برام سوند بزرگتر زد اونم بعد بی حسی،،،آمپول بی حسی هم اصلا درد نداشت من اصن چیزی حس نکردم😐کم کم پاهام گرم شد و بی حس شدم و پسر قشنگم ساعت هفتو بیس دقیقه بدنیا اومد