۷ پاسخ

من دیگه کلافه شده بودم میخواستم زایمان کنم شبش خیلی پیاده روی کردم برگشتم خونه خوابیدم دیگه صبح زود حس کردم خیس شدم کیسه آبم پاره شده بود صبونه خوردم راه افتادیم سمت بیمارستان تحویلم گرفتن دردای خیلی خفیفی داشتم تاساعت نزدیک چهاربعدازظهر دردام شدید شدن کلا دردای شدید حدود بیست دقیقه بودن وبعدش دیگه پسرم بدنیا اومد دردا هم پرکشیدن باهاش یعنی قشنگترین حس دنیاس

من مهمونی بودم یه عااااااالمه غذا خوردم شب دل‌درد ریز کردم تا آخر شب طاقتم تموم شد به شوهرم گفتم دلم پیچ میزنه فک کنم مسموم شدم تا ماشین بیاد بازم بیشتر و رفتیم زایشگاه اونجا چون ۴۰ هفته بودم برام آمپول فشار هم زدن یه ماسک کاهش درد کنارم بود گفت هر وقت دردت شدید شد اینو بزن منم اون رو یکسره گذاشته بود خلاصه بی هوش شدم خوابیدم دو سه ساعت ساعت ۵ اومدن معاینه کردن پسند نشدم ساعت ۷ اومدن گفتن بیا بریم زایمان کن پا شدم پیاده منو بردن تا اتاق وسط راه گفتم دستشویی دارم نزاشتن برم منو بردن تو اتاق ۵ دقیقه بعد زایمان کردم خلاصه که برای منی که مادر نداشتم که بعدش مراقبم باشه اوکی بود هر دو زایمان درد داره طبیعی اولش درد داری سزارین بعدش به نظرم قبل از اومدنش درد بکشی بهتره تا وقتی بچه هستش

من یادمه از روز یکشنبه اخرشب دردای ریزی داشتم دوشنبش صبح رفتم بیمارستان گفتن۲سانت بازشده بایدبری پیاده روی اوج کرونابودنمیزاشتن بستری بشم دیگه ازاخرشب دردم شدیدشد دردای پریودی بود هی رفتم واومدم تاسه شنبه ساعت۷بردنم اتاق عمل ۸ونیم بچم بدنیااومد

دردش اولا کم بود و چون دختر بود بچم میگرفت ول میکرد😂چن دیقه درد چن دیقه هیچی. میگن پسر همونم ول نمیکنه بکوب درده

منکه خیلی میترسم نمیدونم طبیعی بهتره یا سزارین کدوم دردش کمتره

سلام من صبح لک دیدم رفتم تا معاینه کنن ان اس تی کنن و سونو کنن ساعت ۵ عصرشد. بستری شدم ده بود بچه ام بدنیا اومد

من میترسم از طبیعی😢

سوال های مرتبط

مامان آرتین و آوین🧿 مامان آرتین و آوین🧿 هفته سی‌وچهارم بارداری