بهتر بود مامانش بهت اخطار بده ک مراقب باش دخترم بچه ها رو میزنه
خودشم درسته خسته میشه ولی بهتره نزدیک بچش باشه ک ازار نرسونه
معمولاً بهترین کار اینه ک جفتشون رو کنار هم بذاری و با صدای شمردی بگی ما با هم دوستیم
زدن بقیه کار بدیه ما کسیو نمیزنیم
و بعد ب دخترت بگی کسی زدت
بیا ب مامانش بگو و دیگ باهاش بازی نکن
اینک بگی تو هم بزنش جالب نیست راسش
حالا دختر من باورت میشه هیچوقت به کسی نزده نه دست بلند کرده بعد رفتیم رستوران یه بچه اومد نشست روصندلی دخترم بعد دخترم بهش زد چون رو وسایلش خیلی حساسه منم بدو بدو رفتم زنه گفت وای چرا بچت به دخترم زده خو ب من چه بدونم میخاد بچت بزنه برا اولین بار بود داشت میزد منم گفتم وای چرا دخترت بدون اجازه میاد رو صندلی بچم میشینه که بزندش بچه اگه چیزی عالیه بود که نمیگفتند بچه
ماهم مهمونی بودین یه پسر بچه یکسال ازدخترم بزرگتر بودهی به دختر من توجه میکردن حسودی میکرد دوبار دخترمو هول داد بارسوم تا اومد بیاد سمت دخترم دیدم دستشو گرفت سمتش که هولش بده...دفاع کردن و ذاتا بلدن اما یاد نده بزنه چون یه بار میبینی یه بچه رو بی گناه میزنه وبعضی بچه ها اخلاق بد دارن بیرون که میری خیلی حواست به بچت باشه وقتی بزنه وتموم شه دیگه نمیشه کاریش کرد که چون اونم بچس
من یه سری بچه خواهرشوهرم هی به پسرم گفت دیونه مهیار دیونه است که منم گفتم عزیزم حرف زشت نزن دیونه است یعنی چی دیگه نبینم بگی به مهیار واییییی مامانش و خالش که خواهرشوهرامن برن تو قیافه تیکه مینداخت به من که عقده ایم خالش بعد هی قربون صدقه دختره میرفت جلو من فک میکرد من حرص میخورم
ب مامانش میگفتی
من میبودم بچه رو بغل میکردم میبردم پرت میکردم جای مامانش میگفتم نمتونی یذره بچه رو تربیت کنی ب دخترمم میگفتم بزنش
ولی دختر منم خیلی ارومه چند باری اینجوری کتک خورده ناراحت شدم از خودم بدم اومده
منم همینو میگم ولی خب نمیدونم کار درستیه یا نه چون طرف مقابل یه بچس و از نظر درک خیلی پایینه
منم همینو میگفتم
به مادرش بگوبچشوجمع کنه من ببینم بچه طرف میزنه مادرش بیخیاله حرصم میگیره دوسدارم بزنمش
وای منم خیلی حساسم اگه ببینم یکی بچمو بزنه دیوونه میشم
همین امشب مهمون داشتم توی آشپزخونه بودم صدای گریه نگار اومد بدو بدو رفتم دیدم لپش قرمز شده معلوم نیس چکارش کردن دیگه کلا تا آخر مهمونی من حالم بد بود که چرا لپش قرمز شده نکنه زدن تو صورتش
منم هفته پیش خونه مادرشوهرم اینا بودیم پسر جاریم مثلا به عنوان بازی گلوی پسرمو گرفته بود و هی محکم فشار میداد هیچکسم هیچی نمیگفت هر چقدر میگفتیم نکن و اینحوری نمیشه جواب نمیداد بعد منم یهو پاشدم دنبالش کردم از حرصم حالا جاریم بدش اومده بود رفته پیش مادرشوهرم گلگی که شما هیچی بهش نگفتین دیروز مادرشوهرم برام تعریف کرد گفتم بدرک یعنی چی بچه منو میگیره میخواد خفه کنه اگه اون بچه شو دوس داره منم دارم مگه بچه مو از سر راه آوردم که بخوان اینجوری باهاش رفتار کنن من خانواده خودم یه جوری با بچم رفتار کنن میخوام قورتشون بدم بعد شما اینجا دارین اینارو به من میگین
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.