۹ پاسخ

منم هر روز مار میدیددم حتی یکی. رو کشتم بعدش نشستم یه عالمه گریه کردم
الان بچم خیلی زبونش بیرونه یعنی به خاطر اینه ؟

گلم من ازت انرژی خوب میگیرم میخام صفحتو داشته باشم فقط من نمیتونم درخواست بدم
میشه تو به من درخواست بدی❤

اوخ قیافه شیطونشو ببین😍😚

من که مارندیدم چی زبونشو میده بیرون تف میکنه😆

منم توی بارداریم مار دیدم پسرمم همیشه زبونش رو همینحوری میکنه نمیدونستم ربطی دارن به همدیگه😂چه جالب😂

بچه منم دوهفته ای هست زبونشو میاره بیرون 🥰😍😘😘

دختر منم همش زبونش بیرون ولی تو بارداری مار ندیدم

پسر منم گاهی زبون درمیاره ولی مار ندیدم😅😅

واقعا؟؟

سوال های مرتبط

مامان پارسا مامان پارسا ۱۲ ماهگی
سر شب تو حیاط بودم یهو دیدم پسر بزرگم میگه مامان سوسک سوسک تا نیگاه کردم دیدم وسط پاهاش یه عقربه پسرم داره پاهاشو بالا پایین میکنه 😐 پسر کوچیکمم بغلم بود اینقدر جیغ زدم از ترس که بچه ها هم وحشت کردن زدن زیر گریه..تنها کاری کردم با سرعت پسرمو بغل کردم رفتم تو خونه گذاشتمشون زمین حالا هر دوتا جیغ میکشیدن ..برگشتم دیدم عقربه قشنگ پشت دره نزدیک بود بیاد تو خونه...فک کنین با جیغ درو بستم بچه کوچیکه رو دوباره بغل کردم پسر بزرگم از ترس رفته بود تو سالن گریه میکرد..زنگ زدم همسایه اومد قبلشم خودم درو باز کردم دیدم نیست همسایم اومد با نور گوشی همه جارو گشت نبود... من فقط بخاطر پسرم وحشت کردم اگه نیشش زده بود هرگز خودمو نمیبخشیدم.. خدایا شکرت که مواظب پسرم بودی.. تو هفته گذشته ماشینا پشت هم تو حیاط پارک بودن پسرم سوار ماشین شد به شوهرم گفتم سویچ ازش بگیر یه وقت ماشین تو دنده نباشع...انگار نشنید یهو صدا اومد ماشین تو دنده بود استارت زد محکم خورد پشت ماشین جلویی بازم شکر خودش چیزیش نشد..بعد اون تو ماشین اسباب بازیش سوار بود یهو افتاد مداد تو دستش گلوشو پاره کرد سریع بردیم بیمارستان عکس گرفتن خداروشکر استخون آسیب ندیده بود..بازم قبلش پسر کوچیکمو بردم حیاط یه لحظه حواسم پرت شد نفهمیدم چطور با رو روئک خودو زمین صورتش داغون شد از ابروش خون اومد..چرا اینجوری شدیم ما😐😐😐