گیلدا خیلی وابسته شده
نمیذاره ب هیچ کاریم برسم
حتی تو فاصله ۳متری

کالسکه بذارش تو خونه کارات رو میکنی نزدیکت باشه چون گریه کنه لجوج میشه من اون روز مهمون داشتم برنج آبکش میکردم تنها بودم ببین گریه میکرد اشک گوله گوله می‌ریخت هیچ وقت جانا اینطوری نبود سریع آوردمش تو آشپزخونه دور از گاز گذاشتمش براش آواز میخونم وایساد

دقیقا الان اضطراب جدایی دارن جانا من و مادرم خیلی وابسته هست یعنی تو یه خونه باید یکی از ما باشیم من نباشم میچسبه به مادرم .جفتمون باشیم از خوشحالی می‌ره بغل من باز میپره بغل مادرم😂

منم همینم کلا تو آغوشیه با خودم

دختر منم اون طوری تلویزیون باز کن بزار با فاصله ببینه اسباب بازی بده دستش سرگرم شه

طبیعی یوقتایی اینطور میشن بیحوصله و نق نقو