سلام دوستان من ۳ تا بچه دارم دختر بزرگم ۱۲ ساله هست به بلوغ رسیده یعنی ۱ سال پریود میشه ولی من خیلی حرص میده یعنی یه کارهایی میکنه که واقعن در حد واندازه صبر من نیست اصلن حرف شنوی نداره خیلی با لحن بدی با ما حرف میزنه اصلن درست وحسابی درس نمیخونه خیلی بی نظم وشلغته هست بخواد حموم بره باید تو خونه دعوا راه بیاندازه خیلی خیلی بیخیال یعنی هر چقدر باهاش خوب حرف میزنم میخوام درکش کنم انگار نه انگار یعنی کل زندگی من این بچه برام حروم کرده انقدر من حرص میده شدم یه ادم عصبی به بچه های دیگه ام اصلن نمیتونم برسم واقعن کم اوردم دروغ چرا بعضی وقتها میگیرم میزنمش میدونم کارم اشتباه هست ولی فقط وقتی خشونت به خرج میدم حرفم گوش میده از یه طرف وقتی میزنمش خودم بدتر ناراحت میشم دوستانی که بچه هم سن دختر من دارند یا خواهرشون هم سن دختر من یا کسایی که سن خودشون ۱۷ یا ۱۸ ساله هست این حجم از حرص دادن وحرف گوش نکردن دخترم طبیعی هست واقعن همه ی دخترهای که دارن به بلوغ میرسن این مشکلات دارند پس کی سر عقل میاد این بچه

۷ پاسخ

وای نه نزنش دیگه بزرگ شده اینجوری شخصیتش خورد میشه اعتماد بنفسش میاد پایین اونوقت تو دوران راهنمایی و دبیرستان بدتر اذیتت میکنه دیگه با هر کس که بهش کوچکترین محبتی کرد معاشرت میکنه سعی کن باهاش دوست باشی یه سری کاراشو نادیده بگیر زیاد حساس نشو

عزیزم من همیشه یه چیزی میگم به کسایی که بچه نوجوون دارن و تو دوران بلوغن.این بچه هایی که خودکشی میکنن همش بچه مردم نیستن یه روز ممکنه بچه ما باشن.زمانه با زمان ما خیلی فرق کرده بچه ها تحت فشار روانیه زیادی ان تو مدرسه جامعه و حتی خونه که باید منبع آرامش باشه.بچه تو سن بلوغ هرکاری ممکنه بکنه چون به خاطر بهم ریختن هورمون ها تحت هیجانت و عصبانیت رفتار میکنن.پناه بچه باشین.رفیق باشین.شما فقط باید مسیر درست رو بهشون نشون بدین اونا خودشون انتخاب میکنن چطور اون مسیر رو برن.هیچ چیزی ارزش خراب شدن روابط بین شما و فرزندتون رو نداره.یه مدت فقط بهش عشق و احترام بدین و تاثیرشو ببینین.چند تا کتاب بخونین

پیشنهاداتی برای کمک به‌اینکه والدینی آگاه‌تر برای فرزندان‌تان باشید:

۱. کتابی که آرزو می‌کنند والدین‌تان خوانده بودند
۲. تربیت بدون فریاد
۳. والدین سمی
۴. آماده برای آینده
۵. کودک، خانواده انسان
۶. علیه تربیت فرزند

عزیزم اقتضای سنشه به مرور خوب میشه زیاد بهش گیر نده مادر یعنی رفیق و همدم دختر نکه رومخش

آره عزیزم پسر منم 14 سالشه دوسال دهنم سرویس شده حتی مشاوره و روانشناس بردم فایده نداشت خودم ک رفتم زیر نظر مشاور بخاطر پسرم یادم داد چطوری باهاش برخورد کنم بخدا من بدتر تو سختی کشیدم خواهر سن بلوغ تمومی نداره 😂

ی شباهتای زیادی ب دختر دومی من داره

ب نظرم خوب میشه مال بلوغشه

منم خیلی تحمل میکنم
ی وقتیایی هم از کوره در میرم


فقط امیدم اینه ک بلوغ بشه شاید خوب بشه😁

اگه بگم چیکارکنی ک خوب بشه قول میدی بعرفم گوش بدی

حتما با مشاور صحبت کنید هم خودتون هم دخترتون
توی سن خیلیییی حساسیه

سوال های مرتبط

مامان ماهلین مامان ماهلین ۸ ماهگی
خانما میخوام یه درد و دلی باهاتون کنم مناز وقتی زایمان کردم مامانم پیشم بود یا من میرفتم خونه اونا بعد از ۲ ماهگی یهو بچم شیر و تو بیداری ول کرد نخورد من ۲۳ سالمه و هیچ تجربه ای تو این سن و حتی مامانم تاحالا به عمرش ندیده بودبچه دیگه تو بیداری شیر نخوره مجبور شدم بمونم خونه مامانمینا یا اون بیاد پیشم ۱۰ تا دکتر رفتم واسه دختر چند تا شون گفتن رفلاکس داره باید دارو بخوره چند بار دارو دادم ولی فرقی نکرد شیر خوردنش مامانم بیشتر من قلق شیر خوردن دخترم بلد بود تو خواب همیشه میترسیدم تنها باشم یه کمکی نداشته باشم مامانم از اون موقع تا حالا یا من میرم خونشون یا اون میاد شوهرم بچه داری بلد نیست وقتی هم میاد آنقدر خسته هست که شاید بتونه تا موقع خوابش بچم بگیره بچه من خیلی بدقلق هست تو این ۷ ماه و نیم دائم موقع خواباش گریه میکنه هیچ کمکی ندارم جز مامانم اونم داره همش بهم چی میگه بعضی موقع ها میگه بچه آوردنت برای چی بچه میخواستی چیکار تو داره سرمو میخوره کلا از وقتی زایمان کردم با شوهرم مشکل داشت که چرا کمک نمیکنه این مرد نیس و فلان ... به خدا دارم عاجز میشم اصلا این بچه هم خوب نمیشه که بگم خودم میتونم دیگه از پسش بر بیام دارم روانی میشم از کاراش یه حرفی هم بهش بزنم میگه رو زندگی تو دیونه شدم رو بچت دیونه شدم دائم پشت سر شوهرم پیش من حرف میزنه بدیش میگه منم به شوهرم زنگ میزنم که چرا این کار کردی چرا نکردی دعوامون میشه خدایا چرا این بچه خوب نمیشه واقعا دست تنها خیلی سخته بچم بزرگ کنم شما جای من بودید چیکار می‌کردید