چراامسال اینقدرسال پوربارشی بوداومدن ابهاروقعط کردای خداازصبح رفته کلی ظرفه کلی کاره چندروزخونه نبودم وقتی اومدم میبینم شوهرم یه لیوان هم نشسته ظرفهای کل این چندروزش توظرفشویی هست امروزم که اومدم میبینم اب قعطه خدالعنتشون کنه چرااینقدرمردم اذیت میکنن ازاین بیشترناراحتم که خونه دسته گل ترتمیزدادم دستش خونه کثیف پورظرف بهم تحویل داده میخوام کارهام کنم دخترم همه اش گریه میکنه میگه بغلم کن یابیوپیشم بشین تاتوبغلت بشینم اصلانمیتونم بلندشم واقعاخسه شدم چیکارکنم که دخترم درست شه زدم برنامه کودک بازم دنبال منه گریه میکنه یه چیبس دادم دستش بشینه بخوره من کارهام کنم بازم دنبالمه ازبس گریه میکنه ابروم رفته جلوی همسایه ها

ببین دخترتو بغل کم بهت نیاز داره کار همیشه هست بغلش کن نوازش کن کم کم درست میشه مطمئن باش من

ی نفس عمیق میکشیدی بعد تایپ میکردی همرو غلط غولوط نوشتی
اصن از یجا پریدی یجا دیگه

ماهم طبقه چهارمیم اکثر مواقع آب نداریم دختر منم تقریبا همینه من اهمیت نمیدم خودش غر و نق میزنه من توجه نمیکنم می‌ره کارتن میبینه

دیگه مردا همینن من امروز یک دستی همه کارامو کردم و شونم داره کنده میشه، هنوزم خونه در هم هست

چی نوشتی من سر و تهشو نتونستم هم بیارم