یکی به داد من برسه بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم😩
این روزا همه چیز بهم ریخته و من هرچی تلاش میکنم نمیتونم دیگه خودمو با چالشای جدید هماهنگ کنم
مدتیه که کلا خواب ایرمان بهم ریخته
شبا که یهو میفته رو گریه و بهونه گیری
خواب روزشم خیییلی کم شده اونم به سختی خوابش میبره
ینی از خستگی تلو تلو میخوره چشماشو میماله ولی نمیخوابه
بعدم انقد گیج خوابه که دو قدم گاگله میکنه میخوره به دیوار و گریهههه
دیگه الان نشستم فقط اشک میریزم😭
فقط اگه بزارمش تو کالسکه از خونه بریم بیرون دو قدم بریم میخوابه
ولی خب منم واقعا نمیتونم هر روزبرم بیرون
امروز صبم انقد غر زد و نخوابید دباره با کالسکه رفتم سر کوچه همین که رسیدیم سر خیابون گرفتمش تو بغلم غش کرد از خستگی
دوباره گزاشتم تو کالسکه اومدم خونه تا خوابه ناهارشو بزارم
هرغذاییکه قبلا دوست داشت نمیخوره دیگه شیرم نمیخوره زیاد
عادتم داره وقتی میخواد بخوابه دستشو میبره توی دهنم داخل لبم زخم شده بعد دوباره ناخنشو میکشه رو زخمه میسوزه دلم میخواد گریه کنم😭😭😭
الانم برنجم رو گازه حتی حوصلم نمیشه برم خاموشش کنم
دلم میخواس فقط یه جا حرف بزنم کلافم بخدا...

۱۳ پاسخ

سلام رضا هم اینجوری شده خوابش براش شربت سیموسد گرفتم برا خواب و پرخاشگری خیلی خوبه

الهی بگردم حق داری خیلی سخته میدونم ولی میگذره این تایم بچه ها بدقلق میشن فقط اینو بدون قرار نیست خستع نشی خستع میشی گریه میکنی اینا حق توعه ما ب کسی قول ندادیم ک کم نیاریم...

چقدر منی😂کلا وقایع روز منو تعریف کردی تو تنهانیستی غصه نخور مال من ک یکسره موهامم میکشه جیغ میزنه تو روز میخابه دستاشو توهوا تکون میده دنبال دستامن دستشومیگیرم میخابه نگیرم بیدارمیشع جیغ میزنه😂کسیم ندارم کمکم کنه شوهرم ۶صبح میره ۱۱شب میاد صبح تاشبم تنهام یه خاهرم ندارم زنگ بزنم بهش دردودل کنم

خیلی راحته

تو گهواره ننو بخوابونش دختر من بشدت خوابش سبکه فقط تو گهواره میتونم بخوابونمش تا بخواد بیداربشه تکونش میدم میخوابه

کاملا درکت میکنم اول ببین مشکل ایرمان چیه که نمی‌خوابه و دلیل کلافه بودن بچه چیه اونو پیدا کن و حل اش کن بعد مثلا یک روز در هفته رو اختصاص بده به تمیزکاری و نظافت اساسی خونه مثلا جمعه ها که همسرت خونه ست
و بنظرم عادت با کالسکه بیرون رفتن تا بخوابه رو فراموشش کن چون خودت اذیت میشی و همش باید برای خواب بچه ات بری بیرون و وقتی میایی خونه و خسته ای احتیاج به خواب و استراحت داری اون تازه بیدار میشه و دوندگی داری دوباره
و همیشه تا یه وقت کوچولو گیر آوردی غذاتو بار بزار و حمام کن و بخواب یکم باید رو دور سریع انجام بدی مثلا یه دوش ۵ دقیقه ای...
بچه ها تو یه دوره ای شیر و غذا رو کم میخورن ناراحت نباش و هرچی باب میلش هست بده بخوره الویت باشیره فعلا..
دختر منم جدیدا چنگ میگیره لبمو چشامو هی زخم می‌کنه و زنجیر گردنمو می‌کشه اصلا داستان داریم بخدا تازه من یه دختر ۷ ساله هم دارم و باید غذا و رسیدگی جدا برای اونم داشته باشم ،🤦🥹و جدیدا می‌خوام دوباره کلاس زبان رو شروع کنم واسه خودم ،😬🥲🥲

عزیزم من پسرم اینطوری بود 4تا دندون هم زمان درآورد 🫠 الان بهتر شده.. یعنی بچه ام یه سر بیدار بود همش در حال نق زدن تا می‌خوابید با گریه بیدار میشد..

دستت نذار ببره سمت دهنت خوب دختر خوب.
میدونم دقیقا چکار میکنهواسه من صورتمو میکند.
اما جدیدا نمیذارم

ای جانم حق داری تو این سن بیشتر بهانه دندون هم میگیرن خیلی هم مقاومت می‌کنند کلا
قربونت این عادت دست به لبت زدن رو حذف کن دهنتو محکم ببند یا چیزی بده دستش اصلا اجازه نده اینکارو بکنه و بهش بگو نمیشه دردم میاد
چون کارای اینجوری خیلی بیشتر آدمو آزار میده آدم وقتی خسته است درد رو چند برابر احساس میکنه
برای خواب هم پنجره خواب و بیداریشو رعایت کن یعنی هر دو و نیم تا سه و نیم ساعت یکبار بخوابونش یه چرت بزنه اینجوری بیش از حد خسته نمیشه
نمیدونم برنامه خوابش چیه ولی اینا به من کمک کرد امتحان کن
برای خواب اتاق رو کامل تاریک کن
قبلش براش کتاب بخون و بغل و ناز و نوازشش کن
یجورایی از نیم ساعت قبل اینکه ببری برای خوابوندن آماده اش کن برای خواب و هیجانیش نکن
کارایی که جدید یاد میگیره زیاد باهاش تمرین کن که انرژیش تخلیه بشه
اگه اهنگ لالایی یا وایت نویز میذاری اهنگ رو عوض کن
اگه نداری امتحان کن
هوا هم عوض شده سرما و گرمای اتاق هم چک کن ببین شاید موقع خواب گرم یا سردش میشه بهانه میگیره
پسر من جاش گرم بشه بهتر میخوابه

داستان این بهم ریختگی خواب چیه ک مارو گرفتار کرده،! آروکو هم اینجوری شده. شبا ب زور میخوابه و نصفه شب با گریه پامیشه و فقط بغل میخواد، فکر کن تو اون خوابالویی باید پاشیم بچرخونیمش، دم صبح باز پامیشه با گریه و باید انقد تو بغل بچرخونیمش تا خوابش ببره. واقعا دیگه کم آوردم از بی‌خوابی و خواب تکه تکه.
آروکو هم عاشق خواب تو کالسکه‌ست اما زیاد بیرون نمیبرمش چون پیاده‌روی برا خودم ممنوعه

دقیقا دختر منم همینجوره روزا دو یا سه تا نیم ساعت میخوابه شبا دیر میخوابه صبح زودم هر چن دقیقه پامیشه گریه میکنه باز میخوابه موقع خواب هم باید صورت و دستای منو چنگ بندازه تا بخوابه🙄دیگه عصرم که میشه نمیشه تو خونه نگهش داشت همش تو کوچه و پارکم تا شب 😑😥

الهی عزیز دلم واقعا حق داری کلافه باشی شرایط خیلی سخته خدا کنه زودتر بهتر شه

هممون با یه چالش هایی درگیریم ، کسی نیست کمکت کنه ؟ مثل من مامانت اینا پیشت نیستن؟؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان ایرمان👶🏻 مامان ایرمان👶🏻 ۱۴ ماهگی
شام خوردن من این روزا این شکلیه که شب وقتی همسرم میاد خونه من اکثر وقتا دیگه انقد خسته و نابودم که فکر شامو نکردم😅
هرچی بشه میخوریم دیگه
یه وقتا هم غذای بیرون
ساعت که میشه نزدیکای ده و نیم ایرمان کم کم چشماشو میماله و این یعنی وقت خوابه! و منم که دیگه از شیش عصر تا اون موقع مشغولش کردم که نخوابه اون موقع به مرحله ی رد دادن رسیدم و امادش میکنم واسه خواب و میبرمش تو اتاق. همسرمم هرچی قراره بخوریم اماده میکنه خودش میخوره وقتی پسرمون خوابید غذای منو میاره تو تخت تو تاریکی با صدای یواااش میخورم😂
امشبم انقد دیگه جفتمون خسته و داغون بودیم که تنها گزینه ی روی میز کنسرو ماهی لوبیا بود🤣
جاتون سبز الان دارم شام میخورم تو تاریکی
ولی بعد از یه روز پر مشغله که دو بارم مجبور شدم برم بیرون کارت عابر بانکمم گم کردم انقد که حواس پرت شدم و مچ پاهام از راه رفتن زیاد داره گز گز میکنه و بلخره پسر جانم خوابید این لقمه غذای یخ کرده و ساده مزه ی بهشت میده برام
و خب بعدشم باید مجدد خودمو بزنم تو شارژ که تا صبح خودمو بازسازی کنم و تمام چیزایی که امروز بخاطرشون گریه کردمو فراموش کنم

فردا یه روز تازست
خونه یه مامان الزاما پر انرژی که نه ولی حداقل یه مامان خوب میخواد
امیدوارم که بتونم
امیدوارم که فردا روز بهتری باشه
🌗❤️
مامان ایرمان👶🏻 مامان ایرمان👶🏻 ۱۴ ماهگی
واقعا هیچی به اندازه ی بچه داری و کلا تا کردن با بچه ی کوچیک حوصله و صبوری نمیخواد جدی میگم
من الان تقریبا دو هفته ست از شدت خستگی دارم له میشم
قبلشم بود ولی نه به اندازه الان
قبلنا ادم صبوری نبودم زیاد
درمقابل گرسنگی زود کم میاوردم سردردمم میومد سراغم
ولی الان باورم نمیشه این منم
ساعت ها گرسنگی و نخوابیدنم فقط تهش میرسه به یه ژلوفن و یه لقمه غذای سرپایی
من واقعا توی این هشت ماه و اندی که گذشته یه ادم دیگه شدم
خیلی چیزا رو از دست دادم مثل یه سری از روابط و دوستام که بخاطر
شرایطم دیگه بهم پیشنهاد رفتو امد نمیدن که خب منطقیه
من نمیتونم هر جا و هرموقع برم بیرون باهاشون
خیییلی از ازادیای قبلیم
اندام قبلیم
زندگی ارومی که داشتم
و سه تا از دندونام که توی بارداری و یک ماه شیردهی کامل شکست و خالی شد
و موهام!
تعداد زیادی ازموهای سرم قشنگ سفید شده این مدت
تو اینه هر روز نگاشون میکنم
دلمم نمیخواد رنگشون کنم!
هم قشنگه هم غمگین
امروز و این چند روز اخیر ایرمان به معنای وااااقعی منو روانی کرده
فقط غر میزنه
نصف شب با گریه بیدار میشه
کم اوردم واقعا
امروز دو ساعت تمام از خستگی چشماشو میمالید و غر میزد و گریه ولی تا میخوابوندم رو دستم به عادت همیشگی بخوابه میخواست بلند شه
بلندش میکردم میزاشتم زمین گریههههه
شیر دادم پوشک عوض کردم درا رو باز گزاشتم خونه خنک باشه
کل خونه رو راه رفتم تا بخوابه بی فایده بود😓😭
فقط به خودم میگفتم اروم باش الان که بخوابه همه چیز درست میشه
انقد کلافه شدم چندتا ضربه زدم به پیشونیم از سردرد فقط اشک ریختم
نمیدونم حسمو بهش منتقل کردم? لعنت به من واقعا از خودم ناراحتم
حس بدی دارم
همیشه سعی کردم هیچ ری اکشن بدی ندم بهش
هیچی
امروز خسسسته بودم
و هستم...