وای میرم خونه مامانم جیگرم خونه میخای شیر به بچه بدی میگن ولش کن گرسنش نیس بچه من ولش کنی اصلااا لب به شیر نمیزنه باید کلیپ بزاری اسباب بازی بیاری یکم بخوره اینام هی میگن ولش کن عصبیم میکنه بعد از ۸ ساعت..۵ بعد از ظهر میگن نه دیکه غذا نده شب بچه میخاد بخابه..اوووووووووووووووف.
اینم از خونه بابا

وییی انگار داستان زندگی من گفتی

مادرشوهر منم این جوریه اون روز قیمه درست کرده پر ادویه و فلفل میگه بزار بهش بدم الکی این همه هزینه نکن غذای جدا براش درست نکن همینو بده بزار یاد بگیره
فقط بلدی پول خرج کنی پولو ازت بگیرن نمیتونی بچه بزرگ کنی 🫥🫥🫥

وضع هممون اینه
ماهم دارن راه پله هامون رو رنگ میکنن بخاطر بوی رنگ اومدم خونه مامانم
دیوانم کردن
دل آنا درگیر جهش رشدی شده شبا خیلی سخت میخوابه هی گریه می‌کنه
هی میگن داری به زور می‌خوابونیش خوابش نمیاد
بابا من بچمو میشناسم دیرتر از ۹ بخوابه از ۳ صبح بیدار میشه نمیخابه
هرچی میخوان بخورن میکنن تو دهن بچه من هی باید مواظب باشم
روانی شدم قشنگ

وای برعکس خونه مامان من میگن چرا غذا نمیدی غذت بده اب بده خیس کرده حواست باشه اصلا من نباشم فک کنم بهتر از من دخترمو جمع کنن 😁

از جیگر آدم خبر ندارن ک ما چی میکشیم از دست غذا ،شیر خوردن بچه🥲

منک ابجی ندارم داداشامم کوچیکن ولی مامانم خوبع خدارشکر یا برم غذا میبرم یا همونجا میپزم یه چیزی براش میدن دهنش ولی مادر شوهر میگع نده خخخخ

نه بابا هرموقع بچه همکاری میکنه باید بهش غذا داد این سن هنوز وعده نمیشناسن

من سر خوابش همین مشکل داریم

همه همینن فداتشم. حرص نخور کار خودتو بکن

من این مشکل رو برای خواب دخترم دارم

عین خانواده من همش میگن انقدر بچه رو بغلی کردی راه نمیره خوب دوست دارم بغل کنم همش رو اعصابن

واااااای مث بچه منن😪😪😪😪😪

خب نبر زیاد. هفته ای یبار برو

حالا مامان من برعکسه هی وقت شیر و غذا رو یاداوری میکنه😅
ولی مادرشوهرم اینجوری بود میگفت کارمنو انجام بده بچه گرسنش نیست🥴

خوش بحالت عزیزم که همون جاهم داری

همه جاییه عزیزم.این دخالت ها رو مخن
من تو شهر غریب زندگی میکنم.سر کارم میرم.بچمم بخدا عین گل نگه میدارم.ی وقتایی کسی نیست نگهش داشته باشه ی دستشویی برم.اون دفعه مامانم تو جمع گفت تو اصلا خوب بچه رو نگه نمیداری

استغفرالله بگو الان چه ربطی به خواب شب داره

من برای همینا نمیرم خونه خودم راحت ترم