البته که دندونش هم در حال دراومدن هست و میدونم که یه مقدار از بی قراریش هم به خاطر اونه
سلام عزیزم شما هم خسته نباشید. دختر منم سه روز هست همینجور شده خیلی بهم میچسبه تا از کنارش بلند میشم گریه میکنه شبا هم با بدبختی باید بخوابونمش. قبلا تا خوابش میومد سریع یا شیر میخورد میخوابید یا داخل تابش ولی الان هی دستمو میگیره میریم یه چرخ تو خونه میزنیم میاد بخوابه باز گریه میکنه که بلند شیم. چون همیشه خیلی آروم بود الان خودمم یکم تحت فشارم ولی بازم سعی میکنم آرامش خودمو حفظ کنم و کنارش باشم. مرسی از مامان آواز که اضطراب جدایی رو یاد آوری کردن واقعا فراموش کرده بودم و الان یکم اضطراب خودمم کمتر شد شاید بهار هم الان تو همين مرحله هست وگرنه بچه آرومی بود. البته که طفلیا حوصلشون هم سر میره امروز به دختر همسایه گفتم اومد باهاش بازی کرد کلا مشغول بود خیلی خوشحال بود همش میخندید و بازی میکرد و خیلی کم دور من اومد
جالبه دختر من به باباش اینجوریه و جدیدا خیلی شدید شده از منو میدونه که همیشه هستم ولی وقتی باباشو میبینه همش به اون میچسبه دیگه بعضی وقتها خیلی اذیت میکنه
سلام گلم شما هم خسته نباشید منم قبلاً مشکل شما رو داشتم ظهرا شوهرم خونه نمیاد برا همین شبا کل کارام رو انجام میدم و تا ظهر میخوابیم بعدم که بیدار میشیم نهار درست میکنم پسرم رو همون قسمت رو اپن میزارم یه قابلمه و قاشق هم دستش میدم که تکون نخوره بعد دیگه بازی میکنیم بچه وابسته نیست چون همبازی ندارن اینطوری میشن باهاش وقت بگذرون. بعد شام هم که میخوابه میزارم راحت.
عزیزم دقیقا 18 ماهگی مرحلهای هست که بچه اضطراب جدایی رو تجربه میکنه. کاملا طبیعیه. هرچی بیشتر بهش بها بدی، اضطرابش رو به رسمیت بشناسی و تلاش کنی کنارش باشی، زودتر تموم میشه.
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.