۴ پاسخ

من دخترم از بقیه غیر از خودم و خواهرش و باباش غریبی میکنه یعنی مادر بزرگ پدر بزرگاشو چون هفتهوای یه بار میبینه غریبی میکنه بعد اونا بغلش میکنن سرشو کج میکنه تکیه میده به قفسه سینه اشون دقیقا انگار پناه ببره اینقدر دلم کباب میشه اینجوری میکنه خیلی مظلوم میشه غریبیش که میکنه

وقتی اشتها نداره اصرار نکن عزیزم

منم گاهی دخترم عصبیم میکنه بهش اخم میکنم میترسه میاد بغل خودم باز😂😍مادریم دیگه

ای جان عزیزدلم دختر کوچولو وقتی نمیخوره اینجوری اصرارش نکن ولش کن بیخیال شو درست میشه یه چیز دیگه هم یادت باشه واسه بچه بد غذا مقدار غذایی که میاری جلو چشمش کم باشه یعنی مثلا یک قاشق غذا خوری بیار تا بخوره بعدم تموم شد اصرارش نکن بعدی رو بخوره دو روز اینجوری کنی میلش برمیگرده

سوال های مرتبط

مامان وروجک مامان وروجک ۱۰ ماهگی
بچم رو دعوا کردم عذاب وجدان گرفتم گریه کردم 😭 نزدیک پریودمه قاطی پاتی کردم...بیدارشد شستمش گذاشتم تو لگن دسشویی یکم بمونه مثل همیشه آب بازی کنه بعد پوشک جدید رو تا بستم دیدم داره زور میزنه وایسادم پی پی کرد بعد بردم شستمش اومدم پوشک جدید رو ببندم دیدم جیش زد و دستم و پارچه و زیری رو همه رو جیشی کرد (منم وسواااس) بعد حالا آنقدر وول وول میخورد و هی دست و پاشو بالا پایین میکرد هر چی میدادم بهش که دستش مشغول شه نیاره پایین به پارچه ها بزنه تا من خشک کنم که دوباره برم بشورمش اهمیتی نمی‌داد منم دستشو با اون دستم که تمیز بود نگه داشتم محکم بعد داد زدم بهش لباشو یه جوری کرد که گریه میکنن دلم پاره شد 🥲 باز دوباره گذشت و من براش شیر بادام درست کردم و داشتم کنارش توش موز میریختم (چون همش دلش میخواد پیشش باشیم همش گریه می‌کنه😵‍💫 خسته شدم هی میرم میام میرم میام برای غذا درست کردن و اینا دیگه بعضی وقتا که نمیتونم سریع برم پیشش میزارم گریه کنه تا تموم شه کارم) حالا داشتم تو آشپزخونه غذاشو آماده میکردم شروع کرد گریه دیگه ادامشو اومدم پیشش دست دست زد انقدر که یه تیکه موز افتاد رو تشک و من بی هوا داد زدم گفتم عه یهو ترسید و گریه کرد بغلش کردم آروم شد😭😭