این روزا خیلی بی حوصلم اعصابم داغونه سکوت لازمم،،،دیروز از بس گریه کرد و جیغ زدم نشستم اینقدر خودمو زدم سرم درد گرفت خدایا خودت کمک کن چرا اینقدر فعالیت دارن قبلا بچه ها خیلی آروم بودن الان چرا اینجورین نمیدونم از این واکسن هاست،شایدم مشکل از منه چون زیادی مادرشوهرم رو اعصابمه به شوهرم گفته طلاقش بده بچه رو بده به من و خرجشم بده بااینکه هیچ مشکلی باهم نداریم از اینکه میبینم بچم با اونا آرومه و پیش من نمی‌مونه از این داغونم کلی هم زحمت میکشم بازی میکنیم میبرمش خرید و پارک و ... اما مادر شوهرمو بیشتر دوست داره

خب دعواش میکنی فراریه ازت یه کم اروم باش ..جیغ نزن بچه ها مامان و بابای اروم دوست دارن بچه میترسه ازداد زدن ...برات مهم نباشه که با اونا خوبه ...همیشه که نمیتونه پیش اونا باشه بچه مادرو ترجیح میده به همه چیز .نگرانی رو دور کن ازفردا بشو یه مادر باحوصله و صبور و اروم 😍

اشتباه از مادرشوهرته که بچه رو به خودش وابسته کرده مادربزرگ اندازه یه مادربزرگ حق داره، من مادر خودمم حتی با اینکه جونشو برای پسرم میده اما رعایت میکنه یه چیزاییو که جای منو نگیره برای بچم

عزیزم من راجع به حرفی که مادرشوهرت گفته هیچی نمیگم چون واقعا ادم بی شعوریه که میخواد زندگیه پسرشو بهم بریزه..تهش دودش میره تو چشم خودش!
راجع به رفت و امد پسرت با خانواده ی همسرتم مقصر اصلی خودتی
از اول باید حد و مرز رو مشخص میکردی و نمیذاشتی بچه بدون قانون و نظم بره یا اونا بیان
من الان طبقه ی بالای خونه ی مادرشوهرم اینام و محاله اجازه بدم رادوین هرروز بره پایین
یه ردز ررمیون در حد ۲۰ دقیقه میبرمش پایین و بعدم‌یه چیزیو بهونه میکنم و میارمش خونه ی خودمون باوجود اینکه خانواده ی شوهرم به شدت محترم و اهل بهم ریختن زندگی یا بدتربیت شدن رادوین نیستن ولی باهمه ی اینا من قوانین خاص خودمو دارم و ۲ ساله که دارم‌طبق همون قوانین پیش میرم
اوایل مادرشوهرم میدیدم هی به بهونه ی دیدن رادوین در خونه رو میزد و میومد تو خونه، حالا من چون اون اوایل رادوین کولیک داشت همیشه نامرتب و شلخته و خواب الو و بی حوصله بودم و دوست نداشتم منو تو اون وضع ببین
یکی دوبار غیرمستقیم بهش فهموندن که از اینجور رفت و امدا خوشم نمیاد
بعد که دیدم‌متوجه ی منظورم نشد به شوهرم گفتم و اونم به مادرش گفت
یه کم کنترل شرایط از دستت در رفته متاسفانه
کم کم رفت و امدو کم کن
این به نفع همتونه
چون بچه اینطوری واقعا تو نبودشون اذیت میشه

فقط تا میتونی بچه تو بکشون سمت خودت....

وقتی با هم خوبین چ کاریه ک او میگه طلاق بده...خوب خودش بچه بیاره

کم کم کمش کن رفتنشو..

اگه میتونی سعی کن خودت بچه تو بیرون ببری حالا یا با شوهرت یا تنها (بر اساس موقعیتت ).اگه تنهایی بچه رو نفرست. یا بگو خوابه طوری ک زیاد نره

هیچ نظری نمیتونم بگم فقط میتونم بگم بیا بغلم 🥺 واقعا خودمو گذاشتم جات
آدم کم میاره

چقد بده ک مادرشوهر کنارت باشه... جادوگرنا

بچه ها با هر کسی ک بیشتر باهاش بازی کنه دوسش دارن... فرق نمیکنه کی باشه...پس باهاش زیاد بازی کن..‌ حتی اگه بی حوصله ای