۱۱ پاسخ

من که گریه کردم نیم ساعت پیش دیگه نتونستم تحمل کنم و گریمو نگه دارم

من گاهی واسه یه چیزای بی مزه گریه میکنم ک بعدش ک آروم میشم از خودم خجالت میکشم ک چرا براشون گریه کردم
مثلا چند شب پیش میخواستم برم حموم شوهرم گفت بزار شب از کار اومدم برو ک خونه باشم ک پشتم و لیف بزنه بیچاره یکم دیر اومد از در مغازه اول باهاش یه دعوای درستی کردم ک چرا دیر اومدی از قصد این کارو کردی بعدم نشستم تو حموم دو ساعت گریه کردم هر چی بیچاره اومد گفت بزار بیام کمرت و لیف بزنم نزاشتم بیاد شامم نخوردم بعدش ک آروم شدم گفتم آخه چه دلیل مسخره ای این دلیل

من از اول حاملگیم‌همش با حرفای مادرشوهرم‌گریه میکنم‌همش اشکمو در میاره اصلا حلالش نمیکنم بخدا خیلی بیشعوره اصلا درک شعور نداره ک من باردارم همش زنگ‌میزنه چرت پرت میگه منم سریع گریه میکنم‌

توی گهواره پیام مشاور اومده بود ک طبیعیه و لخاطر تغیرات هورمونیه
ولی من چی بگم خواهر ک سه شنبه عمل لوزه دخترمه و این چندروز از استرس و اضطراب میخوام خون گریه کنم
نه اعصاب درست درمونی دارم و نه آرامش روان
فقط میخوام بگذره و ازین مرحله عبور کنم
میدونم استرس برای بچه خوب نیست اما چ کنم اصلا دست خودم نیست.

من که ۳ روزه همش کارم شده گریه نمیتونم اصلا جلوی گریمو بگیرم
برا نی نی هم نگرانم🥺😕

وای منم چن شب پیش اینجوری بودم خوب میشی😂 کلا تو بارداری یه روز مودت خوبه یه روز بده

به دلایل ناراحتیت فکر کن اگر واقعا دلیل معقولی بود منم صدا کن با هم گریه کنیم یه وقتا این دلایل یه دلایل بی مزه و غیر منطقی هستن که اگر عاقلانه بهش نگاه کنی میبینی تو خیلی هم خوبه همه چیز به راهه و کلی آدم داری که بخاطر اونا سپاسگزاری کنی ولی یه وقتا هم آدم با دلیل ناراحته خب باید بهش کمی فکر کن ناراحت بشه نهایت کمی گریه کنه براش راه حل پیدا کنه خودش رو مشغول کاری کنه بعد هم فراموشش کنه

دقیقا منم همینجورم

من دیشب اینجور بودم رفتم بیرون بهتر شدم

همه همین جوریم دلمون گریه می خواد به خاطره تغییرات هورمونی هستش

نوسانات خلقی بارداریه
صلوات بفرست
به چیزای خوب فکر کن

سوال های مرتبط

مامان اناردون مامان مامان اناردون مامان هفته سی‌ویکم بارداری