من بخاطر بچه که دکتر یا بهداشت میرم،همه چشاشون ۴ تا میشه که راه افتادی و فلان و بهمان،اینقدر دیگه از همسایه های مامانم اینا بدم اومده که نگو..از اونورم فامیلامون،خاک برسرشون بشه بجای اینکه بگن چقد خوب که سرپای،فقط با چشای گشاد آدمو نگاه میکنن کثافتا
من فقط جایی ک نیاز باشه بهش میبرمش مثل بهداشت و دکتر اینا چون هنوز کوچیکه در غیر اینصورت میزارم خونه مادرشوهرم اینا خودم با شوهرم میریم کارمون انجام میدیم .گزاشتم یکم جون بگیره بعد ببرمش بیرون
من بعد از چهلم رفتم
بچت هنوز خیلی کوچیکه
چهل و یک روزگی رفتیم مشهد
مهمونی رفتم خونه ی مادربزرگ وبرادر شوهر و مادرشوهر و دکتر
ولی بی دلیل بیرون نبردمش
بعد چهل روز
من حمام دهمم که شدمامانم آب چله ومنوبچه روریخت که اگه تنهاشدم یاجایی رفتم مشکلی نباشه.البته من تاچهلمم خونه مامانم بودم ولی خب ماروز دهم ریختیم
هرچی بیرون نبری بهتره من یبار رفتم چشمش باد خورد باز گرفتار چشمش شدم
من که فعلا فقط دکتر و اینا بردمش
یک بارم بردم مرکز خرید با خودم
اما از این به بعد میخوام ببرمش
آب چله بریزسرتون برو بیرون کاری نداره
از بیست
من دیروز در شدم.دیه طاقت نوردم😅😅
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.