۹ پاسخ

شوهرش اجازه نداده..گفته میخوام بیام ناهار زهرمارکنم بمون خونه

من از تو تنها ترم خواهر دوتا جاری دوتا خواهر شوهر تو ی کوچه یم ولی هیچکدومشون نمیان

ما هم همینیم 🥺🥺کاش زودتر عاقل بشن

تازگیا خیلی زود گریم میگیره طاقتم تموم شده..دل نازک شدم.

منم چن روزه خیلی زود جوش شدم دخترم دندون درمیاره وای یعنی رو اعصابمه

بچها سخته این روزا هم میگذره بعدش میگیم چه زود بزرگ شدن

یه خيابون فاصله داریم ولی اصلا نمیاد کمکم کنه..میره خونه همسایه هاش .ولی اینجانمیاد.

دقیقا منم همین طوریم
بخدا فقط بغل میخواد
میگیرم بغل کار میکنم با اینکه۱۵ماهشه

چرا نیومد؟

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
بعد من طبقه بالا مادرشوهرم اینام ، تا این بچه گریه میکنه زنگ میزنه به من که چشه ، خب بچه گریه میکنه دیگه ، میزم دسشویی گریه میکنه میرم یه کاری کنم گریه میکنه، میخواد بره سر گاز و اینا نمیزارم گریه میکنه ، گریه های وحشتناک میکنه انگار چی شده ، اینم زرتی زنگ میزنه به من که چشه بچه ، به خدا انگار شکنجه میکنمش
امروز دیگه همه چیزو گذاشتم کنار عصبانی بودم از دست بچم و این گریه های الکیش، بهش گفتم لابد میخواد یه کار بکنه من نمیزارم خطرناکه ، گریه میکنه ، میخوای من ایندفعه بزارم بره سر گاز یا دسشویی نرم اروم باشه بچه اره؟ شکنجه نمیکنمش که ، گفت نهههه گفتم شاید تب داره یا دندونش درد داره اذیتت میکنه ، میگم خب درد داشته باشه یا تب استامینوفن میدم بهش دیگه ، گفت باشه و خدافظی کرد ، اه خستم به خدا ، انگار من خودم دلم میخواد این گریه کنه ، خسته شدم به قران،‌گاهی از دستش یه دو دقیقه میرم تو اتاق فقط اروم شم و برگردم نمیفهمم چشه، فقط بهونه و غر ، دندوناشم تازه دراومده اخه
حالا اگه مادرشوهرم بنده خدا میتونست نگهش داره میگفتم یعنی میخواد یکم کمکم کنه ، ولی نمیتونه ، مشکلیم براش پیش بیاد ازش بپرسم میگه من نمیدونم ببر دکتر ، حالا تا گریه میکنه زنگ میزنه چشه😑😑