بچه ها من چهار ماهمه خواهرشوهرم بچه اول روز اول هم بیمارستان اومد فضولی هم خونمون الان بچه دوم باردارم ۴,ماه یه زنگم نزده یه حالمو بورسه به شوهرم میخام بگم روز زایمان رو بهش نگه

توروخدا بااین بچه داری که ازصبح تاشب خسته وداغونی دیگه فکرخودتودرگیررفتارای بقیه نکن اصلا مهم نباشه واست اینا چیزای مهمی نیست توزندگی ازلحظاتت لذت ببربه خودت برس قدرخودتوبدون مواظب خودتونینی وگلپسریباش هرکی هرکاری کردرهاش کن ادمااندازه ی شعورومعرفتشون رفتارمی کنن

عزیزم فضولی نیس خب اومده برادرزادشو ببینه
گلم سخت نگیر دیگه احوالپرسی نمیخواد
عزیزدلم سیاست داشتن واسه این جاهاس یه خانم باید سیاست داشته باشه مگه میشه روز زایمان رو نگی خودت رو خراب نکن پیش شوهرتم خراب میشی الکی بالاخره خواهرشه
بعد بع قول خودت میگی اومده بیمارستان خب زایمان کرده بودی با الان که بارداری نمیضه مقایسه کرد

من تو کل مدت نه ماه بارداریم خواهر شوهذم یه زنگم نزد . تو بارداریم حالم بد شد بیمارستان بستری شدم . زایمان کردم هیچی . مادر شوهرمم زایمان کردم ، تو‌حاملگی بیمارستان خوابیدم نه زنگ نه تومد یبار غذا درست نکرد بده

خب برادرزادشه چرا باید برای فضولی بیاد🤔حتما اومده ببینتش سخت نگیر هرچی از کسی انتظار نداشته باشی زندگیت آرامش بیشتری داره خود من از ادل بارداری تا به الان یه خورشت مادرشوهرم نداده بگه عروسم یه وعده به خودش استراحت بده بقیه چیزا نگم بهتره🫠چه میشه کرد🥴