۴ پاسخ

ایشالا خبر بارداری تو به همین زودیاااا بزاری برامون و من کلی ذوق کنم برات

خدا دلت تو با یه نی نی اروم کنه ❤️😘

خدابهمون صبربده فقط

خانمی الان تاپیک ها تو خوندم دلم خون شد اشکام بند نمیاد درد تورو حس کردم خدا بهت صبر بده انشاالله خدا جای پسر تو برات پر میکنه یعنی ان قد ناراحت شدم نمیدونم چی بگم

انشالله خدا برات جبران‌ کنه عزیزم❣️✨

سوال های مرتبط

مامان 🦋🐣🦄 مامان 🦋🐣🦄 هفته پانزدهم بارداری
خبر بارداری رو اینجوری به شوهرم دادم 🫡 قرار بود هفته دیگ بگم اما امروز خیلی تهوع داشتم قرار بود غروب شوهرم بیاد کمکم سر کارم یکم بار داشتیم بزنم تو ماشینش ببره چون تو بار زدن خودم کمک میکردم ترسیدم چون سنگینه خلاصه ظهر ک اومدم از سرکار برا ناهار. مجبور شدم یه پک آماده کردم پستونک و جوراب کوچولویی ک ۱۳ صفر خریده بودم کادو کردم با بی بی چک مثبتم . دادم دست آوینا گقتم برو بده بابایی بگو یه نینی قراره بیاد . خودمم تو اتاق بودم ‌ خلاصه شوهرم چون فک میکرد بدون دارو و اینا باردار نمیشم خیلی شوک شد گریه کرد خوشحال شد بغلم کرد بعد یهو دوتامون تو خودمون فرو رفتیم تا بعد از ظهر انگار دوتامون نگران بودیم ک نکنه از پسش برنیایم .غروب اومد بغلم کرد گفت یعنی یدونه آوینا کوچولو میخوای بیاری برام ؟ کلی بوسم کرد و مارو برد بیرون گشتیم برای دخترم کفش گرفتیم و کلی بازی کرد برای من یه لباس بارداری و مانتو ب عنوان کادو خرید برام بعدم یدونه لباس کوچولو برای کنجد تو دلیم خریدیم و یکم خوراکی خوردیم و یکم وسایل و خوراکی مفید خریدیم و اومدیم . لنتی شوهرم وقتی باردارم یجور لوسم میکنه آدم دوست داره هر سال یکی بزاد😍🥰
مامانی نفس🥰🥺 مامانی نفس🥰🥺 قصد بارداری
فرزند گلم تو هنوز نیومدی و من الان تنهام دلم وجودتو میخواد میخوام الان بودی باهات بازی می‌کردم دستای کوچیکتو می‌گرفتم بوت میکردم بجای ولگردی تو روبیکا دنبال لباس و سیسمونی برات بودم همین الان یه بلاگری رو دیدم که با لباسای بچش و دوران حاملگی پست داشت میزاشت جای خالیت با تموم وجود حس کردم میدونم نیای دیر یا زود ولی بیا من دلم تنگ میشه برا پدرت برا اولین بار ازم دوره رفته دورا نمیاد خونه تو بودی زمونه باتو مثل پدرت شیرین می‌گذشت میدونی هرماه امید دارم بدونم داری با جونم رشد میکنی ولی مهم نیست به ذوقم بخوره مهم تویی یدونم که یه روز میای جهانم رو رنگی میکنی با لبخندت گریه هات با شادی با بازی کردنت با هیاهویی که تو خونه میندازی من نمیخوام بازارو و اینا بیای دیگه بیخیال دکتر شدم رفتم سونو مامانی کیست داشتم این ماهم میرم سونو انشالله رفته باشه و جاشو تو برام پر کنی مامانی خیلی دوستت داره
۱۴۰۳،۶،۱۷ امروز روز تخمک گذاریم ولی بابات خونه نیست انشالله ۲۰ میاد
۹ ماهو ۲۰ روز عروسیم گذشت