۱۱ پاسخ

من شخصا مهمونی رفتن و مهمون اومدن خونم رو به صفر رسوندم تا بزرگتر بشن،چون فقط مورد قضاوت قرار میگیری و اعصاب خودت و روان بچت اذیت میشه،تا وقتی عاقل نشدن رفت و آمد رو در حداقل ممکن نگه دار و اگر امکانش بود و میمونه بگذار پیش مادرت و برو مهمونی

بچه باید شلوغی کنه ینی خدارو شکر سالمه

سلام دوست عزیز
من هم دو تا پسر ۵ ساله و ۳ ساله دارم،بیشتر بچه ها همینجوری هستن و توی این سن همین کارهارو میکنن،پسرای منم همش درحال شیطونی و به هم پیچیدن هستن،تو پارک و خانه بازی خوب بعضیا بچه هاشون بزرگ ترن و بعصی هام بچه هاشون ژنتیکی آروم و عاقل تر هستن،برای همین به بچه های ما نگاه بد میکنن که مثلا چه بی تربیت هستن،اگر خودت حس نمیکنی که از حد بیشتره توجه نکن و صبر کن بزرگتر بشن آروم میشن،میدونم خیلی سخته مخصوصا اگر دست تنهایی ،بچه های خواهر من همینجوری بودن و از ۸ سال آروم شدن

چرا نمیبری پیش مشاور

بیش فعال نیست؟؟

بله من میدم رسپریدون فرق اثر نداره

عزیزم میتونی ببری فضای باز ،پارک، خانه بازی انرژی اش رو تخلیه کنی ..
اگ اینستا یا تلگرام داری دکتر یاوری رو دنبال کن آموزش های خوبی داره.

کار درمانی یه سری بازی هارو با بچه انجام میدن که خیلی جواب میده

نزدیک خونتون اگه کار درمان دارین ببر پیشش عالیه عالی

عزیزم دلم چرا خودت ناراحت می کنی
تجربه من، پسرم خیلی اذیت می کرد طوری که همه به من می گفتن جنگلی هست طوری ناراحت 😔میشدم که گریه 😭می کرد م، دیدم اینطوری نمیشه که خودم اذیت کنم اون بی گناه هم کتک بزنم
گفتم پسرم قول بده که حرف من گوشی کنی من هم حرفت گوش کنم
این شد که هروقت خواست توی خیابون اذیت کنه یا جایی بهش میگم مگر قول ندادی حرف هم گوش کنیم وهمدیگه دوست داشته باشیم خداوند شکر روی بچه من جواب داد

بجا گریه کردن پاشو باهاش بازی کن سرگرمش کن..بچه همینه..اگه قرار باشه بشینه که میشه ادم بزرگ

سوال های مرتبط

مامان جانان مامان جانان ۵ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر التماستون میکنم جواب سوال منو بدین منو همسرم دوتایی جواب ها رو میخونیم مادرشوهرم خیلی خیلی رفتارهای بچه گونه ای داره و از اول بچه دار شدن ما به شدت تشدید شده میپره بالا پایین بچه رو میترسونه اذیت میکنه و… من اصلا اوکی نیستم با این کاراش و همسرم میگه از دوست داشتنه مشکل این نیست هیمشه به پسرم یاد میده درگوشی حرف بزنه از اون اسباب بازی بخواد تا براش بخره بره قایمکی تو اتاق باهاش حرف بزنه و ریز اطلاعات خونه رو از بچه بکشه بیرون شام چی بود ناهار چی بود کجا رفتین کجا بودین خونه ی کی رفتین
منم به جانان گفتم نرو دیگه تو اتاق
پسر منم نه گذاشت نه برداشت در اولین تماس به اونا گفت مامانم گفته حق نداری بری اتاق
اونا گفتن گوشی رو بده به بابات و کلی فحش و گریه و زاری قطع کردن
همسرم میگه تقصیر توئه
میخوام بدونم من مقصرم واقعا
و اینکه هر شب همسرم میاد سه بار زنگ میزنن یه ربع ده دقیقه حرف میزنن
و به گوشی من زنگ نمیزنن
همش هم به پسرم میگن به بابات گیر بده تو رو بیاره خونمون و چی و چی