۱۷ پاسخ

عزیزم خانم و اقا فرق نداره. مهم اینه طرف کاربلد و انسان باشه....

کی گفته مربی مرد بدرد میخوره؟؟؟؟
اتفاقا برای خانم ها همون مربی خانم خوبه
چون صفر تا صد آموزش میده
مردا خیال میکنن که بلدن دیگه نمیدونن که اکثر خانم ها صفر صفر میرن ثبت نام میکنن ولی آقایون یه پیش زمینه ای دارن

من با خانوم برداشتم، خیلی خیلی سخت گیر بود اصلا میگفت ک من ترمز و.. نمیگیرم مراقب باش ب جایی نزنی 🤣


میگفت هر جا ترمز یا.. برات گرفتم بهت میگم ک بدونی مشکلت کجا بوده

همیشه هم منو میبرد جاهای شلوغ

دور میدان ها


خدا خیرش بده خیلی خوب بود

کاری کرد ک من تسلطم ب ماشین خیلی خوب شه ...


همون زن رو بگیر مجدد چند تا کلاس باهاش .

مربیت کی بود فامیلش؟؟

دقیقااااا حرف دل منو زدی .

اموزشگاه حکمت رفتی؟؟

ربطی به مرد و زن نداره من مربی اولم خانم بود خیلی چیزها رو آموزش نداد مدام می‌گفت بچه داری حالا حالا ها راه داری گواهینامه هم بگیری بازم باید کلاس برداری 😐
یکبار با شوهرم رفتم‌تمرین هیچی بلد نبودم چند جلسه با یه خانم دیگه برداشتم تا رفتم امتحان قبول شدم

اموزشی جلسه ای چقدر گرفت؟

منم با آقا رفتم فک حرف می‌زد چیزی یاد نمیداد

من پیش خانم‌یاد‌گرفتم دفعه اولم قبول شدم

اصلا ربطی به مرد وزن نداره
اتفاقا من همیشه با مربی زن بودم یک بار با مرد برداشتم واسه تمرین ،هیچی نفهمیدم کلا

حتما بگو اموزشگاه اخراجش میکنن . دوست منم مربیش زن بود ولی باهمینکارا . رفت گفت انداختنش بیرون

نمیدونم چرا میگن مربی مرد بهتره.
من مربی م خانوم بود.عالی بود و کاربلد.

قطعا خانوما بهترن . کجا آموزشگاه میری؟

منم از صفر رفتم برا گواهینامه یک سال هست ک قبول شدم کلا ۳ بار رد شدم اونم دلیلش فقط استرس بود . مربیم مرد بود ولی خوب بود هم باهام صحبت میکرد همم ب وقتش تشر میرفت یا سخت گیری میکرد من راضیم و خوب هم یاد گرفتم فقط چون هنوز ماشین نداریم ک دائم بشینم پشت فرمون هنوز استرس دارم

منم تازه دارم کارای گواهینامه انجام میدم امروز رفتم احراز هویت شما خودتم قبلش بلدبودی یا نه

به اموزشگاه بگو

سوال های مرتبط

مامان سُهیل مامان سُهیل ۵ سالگی
"فرزندم مرا عصبانی نمی‌کند، او فقط خشم درون مرا آشکار می‌کند."

این جمله را وقتی فهمیدم که زمان‌هایی که عجله داشتم، سرم درد می‌کرد، از دست کسی یا چیزی کفری بودم یا هزارتا کار داشتم و نمی‌دانستم کدام‌شان را اول انجام دهم، وقتی توی ترافیک مانده بودم و ماشین‌ها بی‌هوا جلویم می‌پیچیدند توی هر رفتار بچه و هر کلمه‌ای که از دهانش خارج می‌شد، چیزی بود که مرا از کوره در ببرد. برای هر حرکت نابجایش یک فریاد و تهدید توی هوا ول می‌دادم و مدام این سوال توی سرم وول می‌خورد که این بچه چرا این‌قدر یک دنده‌ست؟ چرا اینقدر حرف می‌زنه؟ چرا این قدر یواش راه می‌ره؟ چرا….؟

اما او فرقی نکرده بود من کم حوصله بودم .
وقت‌هایی که سرحال بودم، خبر خوشی شنیده بودم، وقتم آزاد بود، همه چیز آرام بود و من خوشبخت بودم، برای همان کارها و همان کلمات دلم غنج می‌زد و ذوق می‌کردم که چقدر این بچه شیرین است، چه خوب حرف می‌زند، چقدر اعتماد به نفس دارد، چه پشتکاری دارد و …

مادر یا پدر  شدن مثل این میماند که آدم دوباره به خودش معرفی شود.

من با فرزندم چهره‌هایی از خودم را دیدم که هرگز نمی‌دانستم در من وجود دارند.

من کم حوصله باشم  همه بدند همه اشکال دارند همه میخواهند مرا اذیت  کنند من شاد باشم  همه خوبند  وبا گذشت  ما همه ذات خودمان را تفسیر میکنیم  دیگران را خوب یا بد میدانیم درحالی که اینگونه نیست.
مامان دو سید کوچولو💖 مامان دو سید کوچولو💖 ۵ سالگی
💥حـــــــــتــــــمـــــا بـــــخـــونــــش👇

سلام مامانی.شاید اگه یه روز نوشتن یاد بگیرم برات بنویسم که چرا اون روزی که خونه ی آقاجونینا بودیم و من داشتم با مهراد بازی میکردم یه دفعه گفتی پاشو لباس بپوش بریم من جیغ کشیدم😩

اولش که جیغ نکشیدم،اولش گفتم نـــه،بعد که تو اصرار کردی جیغ کشیدم

آخه من فقط بلدم ناراحتیامو اینجوری بروز بدم🙁
⚡️بلد نیستم چجوری دربارشون حرف بزنم

اصن بریم خونه که چی بشه،اونجا که کسی بامن بازی نمیکنه ،فقط یه عالمه اسباب بازی به دردنخور هست😏

⚡️بلد نیستم بگم من عاشق اینم که تو لحظه زندگی کنم و مثل تو به این فکر نمی‌کنم که اگه دیر برسیم خونه و شب دیر بخوابیم مهدکودک فردام دیر میشه

⚡️بلد نیستم مثل تو به آینده و همه چیز فکر کنم چون من از اینکه یه دفعه ای همه چی عوض بشه نگران میشم و بدم میاد

همه چی از نظر من یعنی همبازیم،بازیم،خوشحالیم،جایی که هستم

وای گفتم مهد کودک مامانی،وقتی موقع آماده شدن و کفش پوشیدن همش بهم میگی زود باش،دیر شد یه چیزی تو دلم میچرخه،میترسم😥

من بلد نیستم چجوری باهات ارتباط برقرار کنم،میدونم باید به حرفت گوش بدم ولی یه وقتایی یادم میره یه وقتایی نمیدونم کدوم کار درسته،کدوم غلطه وقتی سرم داد میزنی حتی نمیدونم بخاطر کدوم کارم دعوا شدم،آخه من فقط دلم میخواست امتحان کنم،بازی کنم🤦‍♀
مگه بازی کردن کار بدیه؟؟

اصلا دلم نمیخواد بچه ی بدی باشم و ناراحتت کنم
ولی شبا وقتی میرم تو رختخوابم همش به این فکر میکنم که چقدر بچه ی بدیم،چقدر همیشه خرابکارم،کاش من و مثل آجی کوچولوم دوست داشتی🥺


ادامه در کامنت....
مامان مغزبادوم مامان مغزبادوم ۴ سالگی
سلام گلیا
میگم دخترای شما هم که همسن دختر منن با پدرشون خوب نیستن ؟
دختر من اصلا خوب نیس باید چیکار کرد
ولی در مقابل من حتی اگه دعواشم کنم جونش رو میده برام
امشب داشت می‌گفت مامان دورت بگردم عزیز منی
شوهرم گفت بپرس بابا چیته دخترم تو گوشم یه حرف بد زد همون جا زدمش که بدونه نباید به باباش حرف بزنه
شوهرم هی گفت چی گفت دخترمم گریه گریه که مامان بوسم کن گفتم نه به شوهرم گفتم به من حرف زد هرچی گفت نگفتیم بلند شد النا رو گذاشت تو اتاق بچه هم دق‌کرد و داشت جیغ میزد رفتم گفتم جیغ مزن حق نداری بیای بیرون
با شوهرم بحثمون شد که چرا نگفتی النا چی گفت هی میگم بابا به من حرف زد هی گفت تو منو دیوونه کردی
منم تو عصبانیت گفتم شماها خانوادگی دیوونه هستید اینم بهش برخورده که من اینجور گفتم
اصلا با بچه وقت نمی‌گذرونه یه خرید نمیبره تا سر کار هس هست وقتی هم میاد خونه سرش تو گوشی یا تی وی
هی میگه چرا با من خوب نیس
صد بار هم گفتم بچه غلام محبته ولی کو گوش شنوا