دوستان لایک کنید بالا بمونه متنم🥰🥰
منم با کلی استرس رفتم روی تخت و دراز کشیدم تا سونو شم نگم که چقدر میترسیدم چون اصلا امادگیشو نداشتم هیچی نمیدونستم از سزارین تا اینکه بعداز ی ربع سونو دکتر گف وزنش ۴۳۰۰ و نمیتونی طبیعی بدنیا بیاری 😬
نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت🥺
خوشحال بابت اینکه بالاخره انتظار تموم میشد و دخترمو بغل میگرفتم ناراحتی بابت اینکه اصلا واس سزارین امادهنبود☹️
ساعت ۸بستری شدم و پرستار ب دکتر زنگ زده بود که من بستری شدم دکترمم ب پرستار گفته بود بعدازظهر میاد و من میتونم صبحانه بخورم تا بعدازظهر ضعف نکنم ولی پرستار بیشعور نگفته بود و من تا بعدازظهر ۴تا سرم قندی گرفتم
تا اینکه بالاخره دکترم ۴ونیم اومد و منو اماده کردن ببرن اتاق عمل
دمدر اتاق عمل با دیدن مامانم و شوهرم کلی گریه کردم و ترسم چن برابر شد
ب شوهرم میگفتم نکنه من بمیرم و تو بری زن بگیری ب مامانم گفتم تو دخترمو بزرگ کن اگه من نبودم🤣🤣میدونستم هزیون میگم ولی خب اونا بهم دلداری میدادن😅
خلاصه که با کلی مکافت دخترم ساعت ۵و ۱۰دقیقه بعدازظهر با وزن ۴کیلو توی بغلم بود😍😍
سلام عزیزم چه خوبکه انقدر قشنگ تعریف کردی بعضیا انقد از جنبه های منفی تعریف میکنن که آدم استرس میگیره ولی من فقط حس قشنگ بهم دست داد😍😘
چقدر حس قشنگی بهم دست داد با متنت 🥲😍
من خیلی دنبال سز شدنم دعا کن نامه ام جور شه اگرم نشد مث شما اتفاقی سز شم من واقعا توان طبیعی ندارم💔
کوووشی. کجا رفتی پس
سلام میش درخواست دوستی بدی
سلام میش درخواست دوستی بدی
تا اینجا به نظر شبیه منی
خودمو برای طبیعی آماده کردم ولی سز شدم
بقیش.
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.