۱۸ پاسخ

من چقدر متنفرررررررم ازشون،بلانسبت خوباشون،بقیه ببخشید اما یه مشت گاااااااون که فقط بلدن حرفایی که بهشون دیکته شده رو بگن.من هنوزم یسری حرفاشونو یادم میاد گریم میگیره،خدا نگذره ازشون

وای منم فوبیای بهداشت رفتن دارم به خاطر همین قضیه شیرخشک.‌ یکی نیس بگه اخه لابد شما دلسوزترین

آخ نگو که منم درگیر این مشکلم دخترم خودش یهو شیرمو نخوردولی من جرات نکردم به کسی بگم الان سه ماهه فقط خودمو شوهرم میدونیم هرکی میگه بهش شیرخودت نمیدی؟میگم چرا جلو کسی راحت نیستم

اووووف امان از بهداشت و پیگیری های مضخرفش ... من که فقط برای واکسن میبرم خودشون هم دیگه می‌دونن زنگ بزنن من میپیچونم و نمیرم دیگه زنگ نمیزنه به من 🤣😅

واقعانم
من بابت شیر خشکی بودن پسرم انقد دلم از اطرافیان شکسته

آی گفتی ای گفتی بعد بچه مریص بشه وزنش کم باشه غدا شیر نخوره میبندن به اون شیر خشک ادم خودش چاق بشه میبندن به اون شیرخشک بدن خودت و بجه عفونت کنه میبندن به اون شیر خشک ....

هرچی ازدهنت درمیومد باید بارشون میکردی احمقای بی سواد بی فرهنگ

هنوز که هنوزه منم میرم بهداشت میگه آخه چرا ب قطره چکون بهش شیر ندادی که سینه رو یاد‌ش نره
وقتی سینه شیر نداره چیو یادش بره آخه
مگه میشه 90 سی‌سی رو با قطره چکون داد
من نمیدونم رو چه حسابی اینا رو میگن با کدوم عقل و منطقی
من خودم همین جوری حوصله ندارم بعد بیام با قطره چکون و قاشق شیر بدم
حالا نه که بهداشت بگه ها اطرافیان هم میگن
هم‌ میگن این بچه شیر خشکیه و بدنش قوه نداره
آخرش بچه شیر خشکیه پاهاش جون نداره
یه چیزایی میگن یه فکرایی میکنن
که نمیدونم از کجاشون در میارن

بابا به این بهداشتی ها یک کلام باید بگی شیر خودم رو میخوره و تمام ، اینجوری اعصاب آدم راحت تره

عزیزم اهمیت نده ب حرف بقیه مهم اینکه بچت ماشالله خداروشکر تپله و غذاهم میخوره علاوه برشیرخشک والا راحتم هسی من ک شیر خودمو میدم سینه هام بزرگ شده شل و اویزون همش لباسام خیس میشه ازشیرم صب بیدارمیشن روتختیم خیس شده ازشیرم ک میریزه اسایش ندارم جایی برم میرم بازار وسطش گشنش میشه مجبورم وسط بازار یک جای خلوت پیداکنم سینمو بندازم بیرون شیرش بدم تومهمونی جدا و... گاهی بوده از دسشویی داشتم میترکیدم ول نمیداده سینمو ک برم .. بیخیال بابا راحتی پسرتم خداروشکر سالم و تپله اهمیت نده

من این روزا رو سر بچه اولم گذروندم که چقدر از حرف این و اون غصه ام میشد.‌الان به یه ورمم نیس.اخرین بار همین نیم ساعت پیش دوست مامانم گفت وااای شیر خودتو نمیدی گناه داره خیلی کوچیکه. منم اصلا نه توضیحی دادم نه چیزی گفتم و با لبخند ادامه چاییمو خوردم.‌طفلی مامانم باز داشت توضیح میداد

تروخدا به دل نگیر
با این شرابط روحی که داری بدتر میشی
فقط رو نگات مثبت تمرکز کن
اصلا وانمود کن نشنیدی هیچکسسسس بحز مادر نمیتونه صلاحه بچرو تشخیص بده
الان مثلا من کار خوبی کردم شیر داغون پر استرس تو شرایط داد و فریاد به سامین دادم؟ پس مدال طلای من گو ...ولش کن

آدم داغون همه جا پیدا میشه، بهش میگفتی خودم صلاح بچه مو بهتر میدونم
خداروشکر بهداشت ما گیر نیست فقط میپرسه شیر مادر یا خشک، همین
فقط این دفعه ک رفتم بخاطر وزن دخترم گفت بهش برس ۲هفته دیگه بیا، هیچ توضیحی هم قبول نمیکنن

اصلا چرا باید توضیح بدی؟؟خیلی محکم بگو شیر خشک میخوره من هروقت یکی میگه نداشته خو میگم اصلا داشته دوست نداشته بده به ماهم ربطی نداره ساکت میشن

درک میکنم چقدر این طعنه ها اعصاب خورد کنه‌‌.ولی چاره ای جز تحمل نیست نمیشه مردمو ادب کرد عزیزم

من چون شیرم خیییییلی کم بود هم شیرخودمو میدادم هم شیرخش از شیش ماهگی دیگه نگرفت و فقط شیرخشک خورد تا کسی میگه چرا شیرخشک میدی شوهرم زود خودشو میندازه وسط میگه برا که خودشو راحت کنه بچمو شیرخشکی کرده دلم میخاد خفش کنم

چقدر بی فرهنگ انگار از خدا مونه

مامان آیین جان الان دیگه شیر نمیاد از سینه تون؟
من هم پسرم شیرخشکی هست و هنوز شیر میاد,نمیدونم باید قرصی بخورم تا قطع بشه

سوال های مرتبط

مامان آیین مامان آیین ۱۵ ماهگی
میخوام بازم مثل همیشه درد دل کنم
من دوره بارداری وحشتناکی داشتم،علاوه بر اون از خونه ای که داخلش زندگی میکردیم میترسیدم و چون همیشه تنها بودم این ترس ده برابر میشد،همش فکر میکردم خونه پر از جن هست ،که قبل زایمانم کوچ کردیم
جدای از اون وقتی آیین به دنیا امد کولیک شدید داشت تا چهار ماهگی منم تو شهر غریب تنها بودم
به هر حال افسردگی شدید گرفتم و بسیار هم عصبی شدم
خیلی خیلی عصبی
گاهی واقعا کنترل خودمو از دست میدم
تا حالا کوچکترین آسیبی به آیین نزدم ولی خب خیلی عصبی میشم وقتی بی قراره یا بی خوابه یا اذیت میکنه
از طرفی آیین اصلا منو نمیشناسه،وقتی میگن مامان کو اصلا به من نگاه نمیکنه،ده ساعت هم پیشم نباشه متوجه نمیشه و مدام همه اینو به روم میارن
همه حتی مادر و خواهر خودم همش میگن مهسا آیین تورو نمیشناسه
و من فکر میکنم به خاطر همین عصبانیتم هستش که از من بدش میاد
اصلا دوستم نداره
اصلا اصلا اصلا منو نمیشناسه و تحویل نمیگیره
و این بیشتر عصبی و هاراحت و افسرده م میکنه
حتی دیروز خواهرم میگه معلومه که نمیشناسه وقتی شیر بهش ندادی،در حالیکه تا هفت ماهکی شیر خورد،بعدش خشک شد اونم به خاطر یه فشار عصبی
تقصیر منم نبود
نمیدونم چکار کنم،دلم میخواد بمیرم راحت بشم
از طرفی به خاطر آیین رابطه م با همسرم افتضاح شده
نسیت به هم سرد و بی تفاوت شدیم
دوماهه هیچ رابطه ای بین ما نبوده
شوهرم از وقتی بی یی چکم مثبت شد حتی یک شب کنارم نخوابیده،اگر هم خوابیده گله کردم و ابراز ناراحتی کردم،خوابیده بعد وسط شب رفته پیش آیین خوابیده
واقعا خسته م
هر روز عوض این که حالم بهتر بشه بدتر میشم و هیچ کس هم مراعات نمیکنه حداقل زخم زبون بهم نزنن
مامان گل پسر قند عسل مامان گل پسر قند عسل ۱۴ ماهگی
مامان رایان مامان رایان ۱۶ ماهگی
بی فرهنگی و بیشعوری؟
بی فرهنگی یعنی یک عده آدم نادان و جاهل که فکر میکنن با خریدن شیر خشک و سرلاک در تعداد بالا دارن در حق بچه های خودشون لطف میکنن، اینا همون آدمایی هستن که به جز خودشون به فکر هیچکس نیستن و باعث بالا رفتن قیمت شیرخشک، قحطی و هرج و مرج بین مردم میشن. واقعا پیش خودتون فکر نمی‌کنید که شاید یه خانواده نوزادش بدون شیر بمونه؟ شاید یک خانواده توانایی مالیش در حدی هست که دونه دونه شیرخشک بخره. کل داروخانه ها خالی از شیر خشک شده و منصدی ها میگن که با پارتی بازی اومدن و یکجا کارتن کارتن شیرخشک ها رو خریدن. شرم بر شما که اسمتون هموطنه. نوزاد من غذا میخوره و شیر خودم هم بهش میدم گهگاهی شیر خشک بهش میدادم که الان اگه نباشه هم برام اهمیتی نداره ولی از جون و دل برای کسایی که التماس میکردن برای شیرخشک میسوزم.این‌کاری که بعضی ها میکنن ظلمه و خدا بی جواب نمیزاره ترس و اشک یک مادر رو که برای فرزندش نگرانه. یادتون نره بعضی نوزادا فقط میتونن شیرخشک بخورن. التماس انسانیت
مامان گل پسر قند عسل مامان گل پسر قند عسل ۱۴ ماهگی
از صبح که بیدار میشدم تا آخر شب هر باری که میخواستم به پسرم شیر بدم اول شیر خودمو میدادم بعد اگه سیر نمیشد شیرخشک میدادم
برای شیر شبش هم فقط شیرخشک میدادم
با این وجود حرفا و نصیحتا و کارشناس بازیاشون ادامه داشت که شیرخشک نده و فلان و بهمان ....
تقریبا از سه ماهگی دیگه برای شیر شب بیدار نشد یعنی خودش شیر شبش رو قطع کرد
یه مورد دیگه هم که بنظرم شاید برایتان مامانا کاربردی باشه اینه که من از شیشه شیر کلاسیک استفاده می‌کردم برای پسرم یعنی سر شیشه گرد بود و حالت ارتودنسی نداشت
این برنامه شیردهی ادامه داشت و من اینو میدونستم که بچه هایی وه هم شیر مادر و هم شیرخشک میخورن از یه سنی به بعد دیگه سینه مادر رو نمیگیرن و پیش خودم تصور می‌کردم شاید یه بار گاز بگیره مثلا دفعه بعد بازیش بگیره و شیر نخوره و ....
ولی در کمال ناباوری یه شب وقتی که میخواستم به پسرم شیر بدم دیدم دهنش رو محکم بسته باز نمیکنه
اول فکر کردم بازیش گرفته سرش گرفتم سمت سینه دیدم نه انگار واقعا نمیخواد بخوره
فردا و پس فردا این موضوع ادامه داشت
واقعا فکرشم نمیکردم انقدر سریع و یهویی بخواد این اتفاق برام بیفته
ادامه....
مامان جوجو مامان جوجو ۱۴ ماهگی
افزایش شیر (مقدمه)
بله افزایش شیر ممکنه.‌ حتی اونهایی که چند سال از خشک شدن شیرشون هم میگذره میتونن شیرشون رو برگردونن! یکی از شایعات اینه که اگه بچه مک نزنه شیر خشک میشه!! به طبیعت نگاه کنید. دور از جون شما مگه گاوهای شیرده بچه هاشون مک میزنن که همیشه شیر دارن؟ معلومه که نه! اونا کلا پیش بچه هاشون نیستن و فقط رعایت نظم و اصول دوشیدن باعث میشه شیرشون خشک نشه بلکه زیاد هم بشه.
یکم سرچ کنید می بینید توی کل دنیا خیلی از خانم ها هستن که تا دوسال فقط شیر دوشیده به بچه هاشون میدن. پس این که حتما باید بچه مک بزنه رو بریزید دور.
خود من از اول بچه ام سینه رو نگرفت، همه هم گفتن شیرت خشک میشه. من افسردگی خیلی خیلی بدی گرفتم ولی به جای اینکه بشینم غصه بخورم به فکر چاره بودم. شبانه روز تحقیق و تلاش کردم تا به این نکاتی که در ادامه میگم رسیدم. پس اگر براتون مهمه شیر خودتون رو بدین به نکاتی که میگم توجه کنید.
همین الان میگم که مسیر سختی پیش رو هست. کم خوابی داره، احساس ناکافی بودن داره، کمک خواستن از دیگران و نرسیدن به کارهای زندگی هم داره. ولی این ها حداکثر دو ساله و تا آخر عمر میتونید به تلاش و زحمتت هاتون افتخار کنید. (من حتی از سه ماه بعد از زایمان سر کار رفتم. این کار سخته ولی نشدنی نیست)
این رو هم بگم که من کاملا موافق شیرخشکم و به نظرم کسی که شیر خشک رو انتخاب میکنه هیچ چیزی کمتر از کسی که شیر مادر رو انتخاب میکنه نداره. حتی چون استراحت بهتری داره شاید بیشتر هم بتونه به بچه و زندگیش برسه.
در نهایت اگر به هردلیلی اینقدر مثل من کله شقید کفش آهنین به پا کنید و با من همراه بشید.