۲۷ پاسخ

روزی که کار داشته باشم و بهش توجه نکنم و بازی نکنم فقط در حال شیطنت و خرابکاریه، اما منکه از تمیزی و کار خونه و وقت برای خودم گذشتم و بیشتر وقت برای بازی و صحبت باهاش میذارم کمتر شیطنت داره و ارومتره و اعصاب خودمم کمتر خورد میشه. فقط یه ناهار شام تند تند میپزم و ظرفارم وقتی شب یا بعدظهر میخوابه میشورم

فقط اینجور مواقع چندتا نفس عمیق میکشم... یکم به خودش و کاری که کرده نگاه میکنم... موقعیت ارزیابی میکنم که ببینم چقدر زحمت یا خسارت مالی برام درست شده.... بعدم میگم فدای سرش همه این کثیفی ها بلاخره تمیز میشه ولی پسرم فقط یکبار میتونه دوساله باشه و همه چیز خراب کنه..... بعدم میرم تلویزیون روشن میکنم یکم خودم و خودش تلویزیون نگاه میکنیم تا اروم بشم و بعدم میرم سراغ تمیز کاری

بچه های من دوتان و شیطون که خوب چون دوتان کنترلشون سخته کلی کار خطرناک به هم یاد میدن و هنوز همبازی نشدن از طرفی واقعا چشم برگردونم صندلی میذارن میرن رو میز نهارخوری بعدشم میرم رو شلف بالای اون و هزار جای دیگه
کلی تا الان روغن و ارده ریختن زمین و ظرف شکوندن واقعا دو سه بار فیط گفتم اه لسه چقدر اذیت میکنید کتک و وعوا که اصلا
من از روزای اول موزادیشون متوجه شدم من برای اینکه امور رو کنترل کنم باید اول بتونم خودمو کنترل کنم اگه خودمو نتونتم عمرا بچه ها و خونه و زندگیمو نمیتونم و واقعا هر وقت کلافم از همون اول متوجه میشدم بچم هم بیشتر اذیت میکنه
دومین چیزی که فکر میکنم خیلی به من کمک کرد تایم برای خودم دارم که استخر و باشگاه برم بی‌نهایت تاثیرگذاره حتی بگو دو ساعت تو هفته
و خوب سعی کن خواب بچه تنظیم باشه خوراکی محرک نخوره کمتر شیطونی کنه
من اگه یه روز بچه هام نخوابن قطعا اونروز از خستگی جامه می‌درم

من بندرت داد میزنم .کنترل خشمم هم اینجوری ه که هی بخودم میگم معتبرترین ادم زندگی این بچه منم بزرگترین پناهش منم ادم امنی بجز من نداره و وقتی خودم را جاش میزارم که مهمترین ادم زندگیم بخواد باهام درست برخورد نکنه چقدر دلشکسته میشم دلم نمیاد بدرفتاری کنم.انقدر اینو تکرار کردم که ملکه ذهنم بشه .

منم گاهی داد میزنم و زود پشیمون میشم ولی مهمترین روش آروم شدنم اینه که محل رو ترک میکنم که همسرم بیاد جای من.
دختر منم ترس از ارتفاع نداره و میره بالای همه چی. اگه داشت کار خطرناکی میکرد دورش میکنم و برای اینکه گریه نکنه حواسشو سریع پرت میکنم خوشبختانه فعلا حواسش زود پرت میشه

منا جان حالا من بابت اینجوری شلوغ کاری های هانا حرص نمیخورم معمولا پیشش وایمیستم مراقبش هستم
یعنی خونه ی منو ببینی انگاری بمب افتاده خونمون. خوابیدنی جمع میکنم.
من فقط بابت گریه ها بهونه گیرانه ی هانا حرص میخورم و چندبار سرش داد زدم خودمم بعدا خیلی پشیمون شدم الان وقتی میبینم بهونه میگیره گریه میکنه چشامو میبندم و سعی میکنم آروم باشم و خودمو بزنم به بیخیالی.انگار که اصلا صدای گریه ی هانا رو نمیشنوم.
من میگم بچه شلوغ باشه و گریه نکنه

دوره کنترل خشم گوش کردم و مشاور سه جلسه رفتم تاثیری نداشت کلا حال جسمی و روحیم خوب نیس
ولی برای کنترل خشم باید قبلش خیلی رو خودت کار کنی
ی برگه بچسبون ب یخچال هر بار ک تو روز داد میزنی ی علامت بزن
از ۲۰نمره هر بار ی نمره کم میشه

بله من داد میزنم دعوا میکنم
مشکل اعصاب دارم البته

من کم داد میزنم عادت کردم به شیطونیاش مگه اینکه کار خطرناکی کنه دعواش کنم چیزی بشکنه یا دست به آتیش بزنه واسه ریخت وپاش وخرابکاری چیزی نمیگم خونه تمیز میشع وسایل خریده میشع ولی این روزا بچع ها مون برنمیگردن به بهترین نحو استفاده نکن

مونا جان سلین دقیقاااا حرکاتش مثل زهرای منه
قبلا میذاشتم بالای میز، الان قدش هم میرسه
صبحمونو با ریختن دونه به دونه ی قابلمه و تابه ها رو مبلا شروع میکنیم
بعد به نوبت قاشقا رو میچینیم روشون
اسباب بازی ها وسط پذیراییه
جرات هم نداری رست بزنی یا جمع کنیشون
جای همه چیزو هم یادگرفته ،همه ی سوراخ سمبه هارو بلده
من به مرز جنون میرسم ،یهو میبینم صدام رفته بالا،ولی خب صدای بالا تاثیری هم نداره بیشتر فک میکنه وارد بازی شده لجباز تر میشه

من وقتایی که خونه خودم هستم پسرم هرکاری بکنه هرچقدر به هم بریزه اصلا به روی خودم نمیارم.سخت هست ولی نفس عمیق میکشم و فکر میکنم که اونم بچه س و این دنیا براش تازگی داره.ولی وقتی میام خونه مامانم خیلییییی خرابکاری میکنه و اصلا برام قابل تحمل نیست و یه وقتایی واقعا از کوره درمیرم و دعواش میکنم.بعدش خیلی عذاب میکشم

من هرچی که ریخته رو زمین از اول انگشتمو آوردم بالا گفتم نوچ نوچ کار خوبی نیس بیا درستش کنیم
الان که کار بد میکنه خودش متوجه میشه انگار مثلا خوراکیشو می ریزه فوری منو نگاه میکنه انگشتشو مثل من تکون میده دهنشم گاز میگیره مث من😄😄
البته فقط تقلید میکنه بازم کار بدشو انجام میده 🥴

بعضی وقتا که مریض بودم یا خسته یه چندباری داد زدم ولی الان کمتر شده داد زدنام
شوهرم میگه چون میخواد حرف بیاد خطرناکه داد نزن نذار بترسه منم چندباری که داد زدم دیدم واقعا ترسیده و خودشو میندازه زمین گرررریه میکنه 🥺
تا جایی که تونستم سعی کردم کم کنم داد زدنامو بازم درتلاشم که موفقتر بشم، از کار بدی که داره میکنه میارمش کنار بغل میکنم کار خوب یا بازی کم خطرو جایگزین میکنم کتاباشو میارم یا پازل و اسباب بازیاشو
ولی درکل که همه ما آدمیم و یه وقتایی کم میاریم

بله پسر من دقیقا این خصوصیات را داره نمیشه بهش بگیم تو شروع می کنه گریه و جیغ زدن تو خونه آپارتمانی هم باید ادم مراعات کنه من خیلی حرص می خورم گاهی دیگه از دستم در می ره داد می زنم حتی چند بار زدم پشت دستش ولی شدت گریه اش را بیشتر می. کنه یعنی چاره کار این نیست به حاش وقتی سعی می کنم حواسشو پرت کنم بهتره مثلا می بینم داره دست می زنه تلوزیون بندازه می برمش یجای دیگه از خونه سرشو گرم می کنم یوقتا می برمش حموم اب بازس یوقتا می برمش بالکن مداد و دفتر می دم بهش تا اگه خط خطی کرد سرامیک باشه تمیز بشه یوقتا میزارمش رو ظرفشویی کنار دستم یجور وانمود می کنم داره کمکم می کنه حتی شده جارو اوردم دادم بهش گفتم جارو بزن یه ساعت با جارو بازی کرده

من اصلا داد نمیزنم ولی معمولا وقتی خودمو ناراحت بگیرم و بگم مامان از کارت ناراحت شده ولش میکنه چون خیلی دل نازکه

دقیقا مث پسر من دیونه شدم چیکار کنیم خواهر

والا دختر منم همینه انقد دنبالش دویدم کلافم ب خدا... ناچارن داد میزنم سرش ولی سریع میخندم ک نترسه اما واقعا منم دنبال راهیم ک بشه کنترل خشم کرد

پسر منم دقیقا اینجوریه بعضی وقتا منم میزنمش بعدش میشینم گریه میکنم عذاب وجدان میگیرم میگم کاش دستام بشکنه
فقط باهاش لج نکنید و بهش زور نگید من که حس میکنم وقتی باهاش مهربونم و بازی میکنیم حرف گوش کن میشه

بیشتر از قر زدنای الکی حرصی میشم وقتی نمیدونم باید چی کار کنم تا آروم شه انفدم کوچکه ک نمیتونه توضیح بده چی میخواد این اوضاع رو سخت‌تر می‌کنه

معمولا آخر شبا کم میارم چون در طول روز هی صبوری میکنم داد نمی‌زنم ولی حالت کلافگیم مشخصه

من کمتر عصبانی میشم یه بار تو این ۲۲ ماه شدم که فقط سرش داد زدم و خیلی هم پشیمون شدم و بعدش اون اتفاق رو براش یاداوری کردم و ازش عذرخواهی کردم بوسش کردم.
ولی کلا دارم حد و مرزها رو یادش میدم با جدیت نه با دعوا
وقتی میگم اینکارو نمیتونی بکنی حالت چهرم جدی هست و انگشت اشارم رو به معنای نه میارم بالا نه به حالت دعوا.و اونم یا گوش میده یا گوش نمیده گریه میکنه که باز من رو حرفم هستم بعد خودش میاد بغلم و اونچیز رو دیگه نمیخواد چون میدونه با گریه و جیغ به هدفی نمیرسه.کلا دختر من آروم حرف گوش کن و مطیعه ولی خب پیش میاد که شیطنت کنه و من نگرانش باشم

هیچی مگه قراره کاری کنیم‌گلم فقط باید به خودتون بفهمونی ک اون یه بچه کوچیکه ک هنوز مغزش درک‌وفهمی ازترس نداره هرچقدم بیشتربگی نکن بدتره بجاش حواصشو پرت کن...بچه منم ب هرچیز دست میزنه الان شناطنامه هامون نیس چیکارکنم نمیتونم بزنمش بکشمش ک بچس دیگ حالا یه روزپیداش میکنم ولی زدن حل نمیکنه ک بدترم‌میکنه....
تواین دوسال فقط یبار هفته پیش اومدم اروم بزنمش شلوارتنش نبود انگارضرب دستم زیادشد و بابتش مث سگ پشیمونم ازاینکه خرابکاری کنه هم ناراحت نمیشم فقط الکی گریه میکرد نمیدونم چیشد یهو دودیقه کنترلموازدست دادم وگرنه دادو بیدادهم نمیکنیم زن وشوهری

من الان خیلی عصبی میشم دعوا ش میکنم یا با صدای بلند میگم نکن کم پیش میاد بزنمش یه مدت تمرین میکردم هروقت عصبیم میکرد هیچی نمیگفتم فقط ناخنمو فشار میدادم تو دستم دستم درد میگرفت ولی عوضش دعواش نمیکردم الان متاسفانه خودمم خیلی تحت فشارم گاهی نمیتونم خودمو کنترل کنم

میبرمش بیرون

منم دخترم از همه جا بالا میکشه ولی خونسردم داد نمیزنم بچه س دیگه
ولی مراقبشم همش ک آسیب نبینه
من کلا برام نیس چیزی ام خراب کنه میگم فدا سرش
ولی وسایل خطرناکو از همون نوزادیش مدام بهش گوشزد کردم الان بهش میگم فلان چیز خطرناکه اوف میشی دیگه دست نمیزنه

به نظرم تو این شرایط که میگین لازمه دیگه محکم وسفت دستاشو بگیرین ونه بگید وتا حدودی برخورد کنید که بچه بفهمه که کارش اشتباه ودیگه تکرارش نکنه تا فرق بین کار خوب وبد رو یاد بگیره ودیگه انجامش نده من خودم اخم میکنم اینکارو میکنم ولی خوب بعدش باید حتما رابطه رو بازسازی کنی

عزیزه دلم دعواش نکن و سرش داد نزن و نزنش چون دردی رو دوا نمیکنه و باعث میشه لجبازی کنه فقط کافیه وقتی میخواد شیطنتی کنه که باعث اعصبانیتت بشه همون لحظه یه چیزی نشون بده دیگه تکرار نمیکنه حای میتونه دست بزنی بدویی چیزهایی که خیلی دوس داره رو نشونش بدی حای یه قاشق و قابلمه هم بدی دیگه دنبال شلوغی نمیره اسمش؟روش هس بچه هس پر از کنجکاوی و شیطنت جز تحمل کاری از دستمون بر نمیاد سرگرمش کن

من سرھ پسرم داد میزنم حتی زدم ھم بعدشم میشینم گریہ مکنم گاھی بھ حدی بیخیالم کہ چی گاھی ھم قاطی مکنم پسرھ منم ھمینھ و غر غرو وابستگی شدید ب باباش دارھ

سوال های مرتبط

مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
مامانا اینو خواستم اینجا بگم تا بیشتر مراقب باشید
ادم یه وقتایی سر چیز کوچیکی که حتی فکرشو نمیکنه ممکنه خدای نکرده بچشو از دست بده . گفتم اینارو بگم که خدای نکرده دیگه برای کسی این مشکل پیش نیاد
یکی از این اتفاقا این بود که دو سال پیش یکی از فامیلامون به بچه دو ساله پفک داد بخوره بچه مشت مشت میذاشت دهنش مثل اینکه پفک خمیری میشه راه نفس بچه رو میگیره و متاسفانه بچه فوت میکنه .
لطفا جدا از ضرر پفک این خطر هم در نظر بگیرید

دومیش این بود که یه پدر و مادری با بچهشون میرن پیک نیک . میخواستن چادر بزنن بچشونو گذاشتن تو ماشین که هم تو امنیت باشه هم تو دست و پا نباشه تا اینا وسیله هارو راحت بچینن حواسشون پرت نشه
شیشه ماشین هم پایین گذاشتن با خیال راحت رفتن وسیله هارو بچینن که متاسفانه وقتی برگشتن با صحنه وحشناک مواجهه شدن . دیدن مثل اینکه بچه سرشو از شیشه بیرون اورده ولی دستش خورده به شیشه بالابر گلوی بچه لای شیشه مونده بچه هم عقلش نرسیده شیشه رو پایین بکشه حتی جیغ هم نزده و طفلی خفه شد
سوم اینکه تجاوز خیییلی زیاد شده من خیییلی میشنوم حتی فامیل نزدید به بچه حتی پسر رحم نکرده مراقب باشید . بچتونو تنها تو اتاق با بچهای بزرگتر از خودشم رها نکنید بگید بازی میکنن . من بچه شش ساله شنیدم به دختر خالش دست میزد . یعنی از کوچیک تا بزرگش مراقب باشید بذارید جلوی چشم خودتون بازی کنن درسته خسته میشید ولی امنیت بچه مهمه
چهارم اصلا قرص و مواد شوینده دم دست نذارید خیییلی از بچها سر کنجکاوی و شیطنت سراغ اینجور چیزا میرن . این موضوع و پشت گوش نندازید لطفا
شمام اگه نکته ای راجب مراقب بچها میدونید برامون بنویسید تا برای هممون تجربه بشه و بیشتر رعایت کنیم
مامان ادیب کوچولو مامان ادیب کوچولو ۲ سالگی
موافقین کنار هم کمی به فرزند پروری بپردازیم؟ 🫰🏻😉
دوستان این تاپیکی که میذارم احتمالا دو الی سه تاپیک بعد رو هم شامل میشه
پس قبل از هر چیز به رسمِ ادب
از شما عزیزانی که قراره من رو در این راه (دو سه تاپیک) یاری کنین، بسیار بسیار متشکرم🙏🏻😇🩵💙✨
میخوام چشماتون رو ببندید و توی دو موقعیتی که میگم خودتون رو قرار بدین
موقعیت اول☝🏻: فرض کنید کودکِ شما، کودکِ کوچکتر از خودش رو میزنه (یا اقتضای سن یا ندادن اسباب بازی یا دلیلِ دیگه ای و یا اصلا بی دلیل!!!)
موقعیت دوم✌🏻: فرض کنید کودکِ شما رو، کودکِ بزرگتری میزنه (همون پرانتز بالا😁)
حالا چشماتون رو ببندین🙏🏻😊
و احساستون رو توی هر دو موقعیت بنویسین!
توجه کنید لطفا ❌✋🏻
فقط احساستون رو در یک جمله بنویسین از قرار گرفتن در این دو موقعیت
فقط احساسِ شما مهمه واسم
(مثال: ناراحتم که بچم دستِ بزن داره
مثال: وقتی بچمو زد قلبم تیکه تیکه شد میخواستم بزنمش از شدتِ عصبانیت)
نکته 🙂 خودم جواب نمیدم چون این یه چالش نیست، یک تمرینه!
نکته بعد 🙂 از جواب دادن نترسید! من که لولو نیستم! 👺 اینجام دانشگاه نیست! نمره و صد آفرین هم نداریم! 😁
نکته بعدتر مهم 🙂 جوابتون رو که دادم لطفا گارد نگیرین!✋🏻 و صبور باشین و جواب ندین چون در تاپیک بعدی میخوام دوباره جواب بدین اما با توجه به جوابی که توی این تاپیک برای هر کس میذارم😃( سخت نیست بخدا مثل بازیه😄)
نکته آخر🙂 مرسی که هستین🩵🙏🏻💙
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
دوستان یه سوال می خوام بپرسم ولی اگر کسی بارداره نخونه شاید باعث بشه بترسه.
پسرم معمولا می رفت تو اتاق خودش در رو می بست (برق اتاقشم همیشه روشنه) بعد نق می زد که بیا در رو باز کن زود می رفتم در رو باز می کردم و همه چیز اوکی بود. تازگیا چند روزیه می ره تو اتاق در رو می بنده و صداش درنمیاد اگر برم پشت در صداش کنم آروم شروع می کنه جیغ زدن وحشتناک و کوبیدن خودش به در. چون پشت در هست نمی تونم کامل در رو باز کنم فقط دستگیره رو می کشم پایین و همون اندازه که در خودش باز می شه دیگه دست نمی زنم ولی در محکم دوباره بسته می شه. اصلا نمی بینم خود پسرم این کار رو می کنه یا نه ولی اون همچنان جیغ می زنه و گریه می کنه و می زنه به در. چندین بار این باز و بسته شدن در و جیغای پسرم و کوبیده شدناش به در ادامه پیدا می کنه تا بالاخره آخرش دیگه یه بار که در رو باز می کنم خودش در رو تا آخر باز می کنه‌. درحالی که به شدت گریه می کنه و ترسیده خودش رو میندازه تو بغلم. درحدی که تا یک ربع هق می زنه و از بغلم پایین نمیاد. به نظرتون طبیعیه؟ برای شما تا حالا پیش اومده؟