۱۱ پاسخ

بذارگوه بخورن نوشجونشون

احسنتتتت حرف دلم بود بخدا
من پسرم ۲۶۰۰ بود
الان ۶ و خوردی
لاغره قدش بلند نیست زیاد
ولی منو و باباش هر دو قد بلندیم من ۱۶۸ باباش ۱۸۹ بنظرم
هی میان میگن نگا چ کوچیکه
نگا چ ضعیفه
شیرت خوب نیست
چرب نیست
فلان نیست
خب منه بد بخت چیکار کنم گناه من چیه
از بس گفتن ک من فکر میکنم تقصیر منه عذاب وجدان دارم

ولشون کن بابا خانواده شوهر منم هی میگن پسرت بزرگ نمیشه چرا هی لاغر میشه فلان فلان تو بلد نیستی بزرگش کنی بهش شیر نمیدی اویل نارحت میشدم الان اصلا برام مهم نیست همین که سالم باشه واسم کافی

اهمیت نده ب ی ورت حساب کن خودشون متوجه میشن
خواهرشوهرم دائم میگفت واس پسرت پستونک نخریا اصلا خوب نی
حالا من دو تا دختر بزدگ کردم
اون ی پسر ۲ ساله فقط داره
دائم میگفت رو حساب تجربه میگم
منم هی گفتم آره نمیخرم راست میگی
موقع سیسمونی خریدم با اون رفتم
اول از همه چی ام پستونک برداشتم
خیلی ببخشید رررررریده شد بهش
گفتم رو حساب تجربه ک دارم
خررررریدم
خخخخخخخخخ
ی بارم جلوش گفتم من جدیدا هر کی هر چی میگه میگم لره درسته ولی بعد کار خودمو میکنم دوزاریش افتاد دیگه خفه شد

واقعا. بعضیا دهنشون همیشه بازه. حرف مفت میزنن اهمیت نده گلم

خاله جون یاقوتی چه رنگیه!؟
منم بی اعصابم
خصوصا تو پارک همه نظر میدن، من با هشکی حرف نمیزنم!

به یورت باشه بابا

بذارن بخورن نوش جونشون بچه ی هرکس واسش عزیزه حالا چه لاغر چه چاق چه سفید چه سبزه یعنی شعورشو ندارن واقعا....

وای مثل مادرشوهر احمق منن . فقط گوه میخورن لاغره فلان . آخه به تو چه بیشرف مگه تو پول شیرخشک بچه منو میدی

حرف دل منو زدی. نمیدونم بعضیا کی میخواد از قضاوت کردن مادر و بچه دست بردارن🤨 میگن وای مایا الان سفیده کوچیک بود سیاه بود😶 حالا مثلا تعریف کردی یا تخریف😶 واقعا نمیدونن بچه تا بزرگ بشه هزار رنگ عوض میکنن! حالا مثلا بچه سبزه باشه چه اشکالی داره! بهش پستونک ندی! شیرخشک ندی! به زور میخوان عقایدشونو تحمیل کنن. من مادرشم من بهتر میدونم واسه بچه م چی خوبه چی بد. مگه تو نگهداری بچم کمکم میکنی که به خودت اجازه اظهارنظر میدی😏

چه بیشعوره هرکی اینو گفته خاک برسر
مگه رنگ چشم دست ادمه

سوال های مرتبط

مامان دلوان مامان دلوان ۱۰ ماهگی
دخترا بیایید یکم براتون برم بالا منبر
دوستانه بگم
توروخدا بیایید انقد به هم وایب بد ندیم انقد به یه مامان حس ناکافی بودن ندیم انقد از هم خرده نگیریم
یکی به بچه اش شیر خشک میده یکی غذای کمکی شروع میکنه یکی جای بچشو جدا میکنه یکی جای بچشو جدا نمیکنه یکی بچشو میزاره پیش پرستار و هزار تاااا کار دیگه ک ممکنه یه مادر با توجه به موقعیت و شرایطتش انجا بده و مورد پسند ما نباشه
هممون به اندازه کافی نگران دلسوز بچه هامن هستیم هممون مطمئنم شبا ک بچه میخوابه باخودمون میجنگیم ک ای کاش یکم صبورتر بودم یکم بهتر بودم نکنه من مادر بد و بی مسئولیتی ام و همه ی این درگیری های فکری و‌تنش و اضطرابها جدا از هزاران مسئله و‌دغدغه زندگیه ک داریم جدا از تمام تلاش ها و خستگی هایی ک نو روز دچارش شدیم
حالا فکر کن با همه ی اینا یکی هم بیاد از بیرون وایسه بگه وای وای چ مامانی چرا مثلا ب بچه ات بجای سه قاشق چهار قاشق غذا دادی
دیگه اورتینگ میکنه اون مادر کولبس میشه یکم باهم مهربونتر باشیم
ببخشید زیاده گویی کردم ولی به نظرم لازم بود