بعد از اینکه مرخص شدم رفتم خونه
دکتر بهمون گفت که روزی ۱۳ لیوان دمنوش و آب حتما بخور
خانوما خواهشاً به حرف پیرزنای قدیمی نباشین که میگن آب بخوری شکمت جمع نمیشه اگه آب نخورین خون از دست رفته ی بدنتون برنمی‌گرده و خون لخته میشه و هزار مشکل پیش میاد
آب جوشیده سرد شده و دمنوش و شکلات تلخ رو حتما حتما بخورین
سوپ مرغ محلی و آب گوشت بدون نخود و سیب و بلدرچین خیلی خوبه براتون
کاچی با روغن حیوانی و مغز خام عالیه
من آب خوردم از روز اول تا دلتون بخواد الان که ۲۴ روز گذشته
شکمم مثل روز اول صاف شده اصلا نگران نباشین
نکته ی دوم اینکه هر کاری که خودتون میفهمین درسته انجام بدین
من ۶ روز اول رو انقدر زجر کشیدم سر دخالت های دیگران
من سینه هام بدون نوک ‌ و پر شیر شده بود و بچه از روز دوم داخل بیمارستان دیگه سینه رو نگرفت
سه تا مشاور شیردهی رفتم نتونستن کاری کنن
فقط میگفتن تلاش کن که سینه رو بگیره
من با شکم درد و بخیه و سوزش و یبوست و هزار مشکل سینه هامم سنگین شده بود به حدی که مثل سنگ بودن
۶ روز بچه ی من گریه کرد و اطرافیانم نمیزاشتن شیرخشک بگیرم یا شیردوش برقی بگیرم و شیرمو بدوشم تا سبک بشه
آنقدر سینه های منو کشیده بودن و به زور دهن بچه گذاشته بودن
که روز ۷ از سینه هام به جای شیر خون میومد
و من به حدی ضعف اعصاب گرفته بودم که مدام گریه میکردم و حالم اصلا خوب نبود
تا اینکه شب از درد سینه و تب و لرز به همسرم گفتم دیگه توان ندارم منو به یه بیمارستان برسون با شیردوش برقی یکم سینه هامو بدوشم سبک شه
رفتم بیمارستان و همین کار کردم و سینه هام یکم سبک شد
(ادامه پارت بعد)

مرسی عزیزم از نکاتی که گفتی
انشالله خدا اطرافیان و ب راه راست هدایت کنه.
منم از این قضیه میترسم و مطمعنم عذابم میدن.
شیرمو خشک میکنند منم یک آدم حساس

کاش یه کلاس قبل زایمان برا اطرافیان میذاشتن

وااای ازاین دخالتا من کفری شده بودممممم

وای منم از همبن دخالتا میترسممم وای

منم از روز اول اب خوردم
عرق کاسنی و شاطره هم کنارم بود هر وقت تشنم میشد میخوردم
ابم همش از لوله میخوردم هیچ مشکلی هم پیش نیومده خداروشکر

من دیگ از دخالتاشون خسته شده بودم جواب همشونو تک ب تک دادم
هی میگفتن قنداق کن گفتم نمیزاره جیغ میزنه
میگفتن مای بیبیش نکن بزار هوا بخوره
میگفتم تند تند پی پی میکنه اگ مای بیبی نکنم میخاد همش لباس و تشک بشوری

برا زردی هی میگفتن اینو بخور اونو بخور هیچ تاثیری نداشت فقط دستگاه گذاشتیم
ینی سر همی دخالتا و هرشب هرشب اومدناشون من وقتی میرفتم حموم زیر دوش گریه میکردم