۹ پاسخ

مبارک باشه بسلامتی قشنگم
زیرسایه امام زمان باشه 😍

منم گفت سندروم داره ازمایش دادم سالم سالم بود
دیگه هفته ۳۰گفتن آب جنین زیاده ۳۱بود
بعدش گفتن سرش بزرگتره
یک هفته چند روز جلوتره
ولی وقتی دنیا اومد
همه چیزش اوکی بود
ولی سرنوشتم اینطوری بود پسرم ۲۴ساعت بعد از دست بدم

بهت گفتم نگرااااان نباششششش😍

خداروشکر عزیزم، از زایمان طبیعی برامون بگو چجوری بود؟

خداروشکر. مبارک باشه عزیزم. انشالله صد و بیست سال زیر سایه مادر و پدر سلامت و خوشبخت باشه. انشالله خداوند همیشه پشت و پناهتون باشه.با قدمش خیر و برکت زندگیتون و لبریز کنه. مبارک باشه🌹🌹❤️❤️

خداروشکر ک سر موقع رایمان کردی

با طول سرویکس چند پساری گذاشتید؟استراحت مطلق بودید؟

عزیزم برای استخوان ران کار خاصی نکردید؟
به منم همینو گفتن میترسم قدکوتاه بشه

خداروشکر عزیزم. ایشالله بسلامتی بغلش کنی گلم. برا خواهر منم دعاکن سی و سه هفته اس بهش گفتن رشد بچه ات ده روزعقبه خون رسانی به جفتش ضعیفه دعاکن تواین دوهفته ک دکتربهش زمان داده برا رشد بچه همه چیش نرمال بشه. خدابعد پونزده سال این بچه روبهش داده

سوال های مرتبط

مامان فارِس کوچولو❤️ مامان فارِس کوچولو❤️ ۲ ماهگی
سلام دوستان دیروز درد داشتم یکم رفتم زایشگاه فورا بستری کردن آن اس تی گرفتن و خراب بود خلاصه گفتن باید بستری شی بری اتاق عمل بچه بریچ هست و خطرناک هست منم فوبیایی اتاق عمل داشتم قبول نکردم گفتم سونو بدین تو زایشگاه معاینه کردن دوبار وحشت ناک درد داشت چون هنوز باز نشده بودم خیلی گریه کردم سونو دادن و معاینه شکمی گفتن بچه از بریچ بیرون اومده سرش ب پایین هست اورژانسی فرستادن با آمبولانس قسمت اورژانس بیمارستان وقسمت عکس برداری از لگن انجام دادن و سر بچه پایین بود خداروشکر کردم بعد فرستادن دوباره منو زایشگاه و گفتن ک با سوزن فشار زایمان کنم ب گفته خودشون ۳۷ هفته بودم ولی از رو پریود ۳۴ هفته ۶ روز بودم ترس داشتم خلاصه خدا خاست بستری شدم از بس شلوغ بود بهم گفتن ۲ هفته دیگه وقت داری و تاظهر بستری شدم و هی آن اس تی دادم گفتن مرخص هستی ساعت یک ظهر مرخص شدم ولی گفتن تو هفته ۳ بار بیا آن اس تی بده تا این دوهفته و یه سونو بیرون از بیمارستان بده و فردا بیار ببینیم چی میشه و دوباره ازت آن اس تی میگیریم

دوستان تا اینجا ب خیر گذشت و محتاج دعا شما هستم 🤲🥲
مامان حسین مامان حسین ۸ ماهگی
سلام دوستان خوبید
بیایید از زایمانم بگم امروز زایمان کردم
من دردم از ۱۱ شب دیشب شروع شده از هر ۵ دقیقه ۳۰ ثانیه شروع شد با درد قابل تحمل ک ۶ صبح رفتم بیمارستان
اونجا معانیه شدم یک سانت باز بودم
گفتن برو راه برو ساعت ۱۲ طهر بیا منم رفتم راه رفتم ب کمک شوهرم و دوش آب گرم و ماساژ کمر از دردام خیلی کم میکرد
تا این ک ۱۲ رفتم گفت تازه شدی یک سانت و نیم گفت برو دو سه ساعت دیگه بیا خلاصه ساعت ۳ رفتم سه سانت باز شده بودم ک کیسه ابمو پاره کردن بهم سرم زدن بردن زایشگاه دردام هر یک دقیقه می‌گرفت و ب قدری درد میکرد ک کل بیمارستان صدامو میشنید
خلاصه بعد از پاره کردم کیسه آب تا ب دنیا اومدن بچه شاید کلا نیم ساعت طول کشید
من مرتب بین باد هایی ک می‌گرفت ول میکرد نفس عمیق و دم و بازم انجام می‌دادم ک ماما گفت عالیه همکاریت و موقعی ک بلد میگرفتن خیلی زور میزم و زور زن باید اینجور باشه ک انگار زور میزنی مدفوع کنی دقیقا اینطور خیلی کمکت میکنه موقعی ک باد میگیره رو تخت زایشگاه فقط خودت ب خودت میتونی کمک کنی مرتب دم بازدم انجام بدین
مامان شیرین عسلا مامان شیرین عسلا ۴ ماهگی
ی تجربه با مامانای ک زایمان زودرس داشتن یا دکتر بهشون گفت ممکنه داشته باشن....من با سرویکس ۲۷انومالی و از هفته بیست و هشت شروع درد و ترشح خونی بود برام ترشح قهوه رنگ گاهی خونی مدام مبومد همراه با درد از بقیه خانوما سوال کردم گفتن دهانه رحم بازه سریع برو زایشکاع رفتم اونجا گفتن باید معاینه بشی و زایمانت هفت ماهگی هست ممکنه الان هم زایمان کنی من نزاشتم معاینه کنن و رفتم سونو دادم و آن اس تی و سونو ی واژینال ک خطر برای کیسه آب نباشه همه چیز گفت اوکیع طول سرویکس اومده پایین تر استراحت و شیاف خودتو برسون اگر میتونی تا ماه نهم شاید هم زودتر بااین علایم زایمان کنی آماده باش ...من با استراحت نسبی یعنی در حد غذا و ظرف شستن اونم گاهی روزا انجام میدادم یا کم کم بهم فشار نیاد خداروشکر منو پسرم رسیدیم ب اخراش حالا هرچی تلاش میکنم از سی و چهار با پیاده روی و اینا هنوز گل پسر مونده و نیومده خداروشکر میکنم رسیدم ب این ماه استرسم کمتر شده اون گریع ها تو زایشگاه و استرس این دوماه داغونم کرده اینو نوشتم برای اونایی ک استرس دارم مدام توکل ب خدا بااستراخت انشالا همگی برسید ب آخرش و نی نی رو بغل بگیریم بسلامتی