۱۳ پاسخ

من چند روز پیش من پسرموبردم ازاولتا اخر بغلم بود اما فقط میخواستم بهش خوش بگذره که خوش گذشت فرداش دستام درد میکرد اما مهم نبود بررام

من پسرم فک کنم ۱۰ ماهش بود رفتم عروسی طفلک اقه خشوک اول تا اخر رو میز جلو عمه‌ش نشست تکونم نخورد

ماه بعدش راه رفتن یاد گرفت
الآن یک دقیقه آروم و قرار نداره
من بودم جرات نمیکردم ببرمش
اگه عروسی سمت مامانم بود میدادم مادرشوهر نگه داره
اگه سمت شوهر باشه مامانم😀

بده دست پدرش خودت عشق کن

منم امروز دعوت بودم نرفتم

منکه رفتم خداخیرش بده جاریم همش دستش بودنمیذاشت بیادپایین راه بره ولی اگ بخودم میبودبایدتااخرهمش توتالاردنبالش میدوئیدم

همش میخواد راه بره و میخوره زمین و شروع به گریه...نری بهتره

من بودم نمیرفتم

آره برو بند میشه

من بودم نمی‌رفتم چون پسرم خیلی راه میره همجا دیوانه کرده

نه اصلا نمیشه
مخصوصا اگه شیر خودتو بخوره پدر درمیاره عروسی ظهرمارت میشه

من دیشب تالار بودم خوب بود بیشتر با باباش بود

حالا راه بره بهتره پسر من ک یجا بند نمیشه و راهم نمیره تو تالار پدرمو درمیاره

از اول تا اخر باید پا به پاش راه بری چون امکان نداره یه جا بند بشه😵‍💫

سوال های مرتبط