بابام چند وقتیه مغازشو شوینده فروشی زده بعدچند روز پیش برادر شوهرم که ۷سال از بابام کوچیکتره یه حرفی زده از دلم بیرون نمیره
بهم گفت این شغل آخره عمری به درد بابات نمیخوره که بعداز اون روز که این حرفو زده بابام بیحاله و پاهاش باد کرده همش اعصابم از حرفش خورده که چرا جوابشو ندادم چرا نگفتم تو خودت همسن بابامی درصورتی که بابام ۵۳سالشه خدالعنتش کنه از اون روز اعصابم بهم ریخته یه حس دلشوره بد دارم😔😔

برو چشم‌ نطر برای بابات بگیر افکار منفی و هم‌از خودت دور کن

بگو عمر دست خداست
خداروشکر که شما از آخر عمرت خبر داری

دست راستشو بگو بزاره رو سرش بگه بسم‌الله و بالله ماشااالله لا حول و لاقوه الا باللله علی العظیم اسفند ب همراه کندر هم براش دودکنید

جواب ابلهان خاموشیست تمام

عزیزم ی تخمرغ بشکن براش

عزیزپ عمر دست خداست کاری هم به پیر و جوون نداره کسی که این حرفو زده از کجا میدونه خودش تا کی عمرش به دنیاست
به دلت بد راه نده

بابات خیلی خیلی جوونه عزیزم برادر شوهرت آدم بی شعوریه و جواب ابلهان خاموشیست. دیگه بهش محل نذار

دختر خوب ۵۳ سنی نیست. تازه آخرای جوونیه اول راه زندگی کردنه

توکلت ب خدا باشه انرژی مثبت بده حالت خوب بشه هنوذ خودتم یک سر ب بابات بزن چای شیرینی ببر روحیه بده چی خوبه مغازه زدی از پارک نشینی بهتره درآمدم داره روحیه خوب خوبی ب زندگی میاره

خوب الان نفهمیدم مشکلت چیه عزیزم