۹ پاسخ

معمولا سر صحبت باز کردن و تحویل گرفتن برای مردا یعنی عذرخواهی . دیگه لازم نیست حتما بگه غلط کردم. میتونی شما هم نرم شی یه کم که اوضاع خوب شد با ملایمت بگی حرفت خیلی ناراحتم کرد ببین چه جوری از دلت در میاره..

عزیزم همسر منم میگه ببین من غرور دارم ولی وقتی میام سر صحبت باز میکنم یعنی منظورم عذرخواهی
البته عذرخواهی هم می‌کنه گاهی ولی دیگه حسابش دستم اومده
شما هم اگر چیز مهمی نیست الکی کش نده

چطور. طاقتت میگیره یک هفته من بعد یکساعت فراموش میکنم جوابشو میدم

شوهر منم همینه همیشه دعوا راه میندازه ی دقیقه بعدش جوری رفتار میکنه انگار هیچی نشده

عزیزم این کارای مردا یعنی اشتی، دیگه چرا المی بخای قهرو کش بدی
شما لشتی کن بعد سرفرصت با ارامش بگو از فلان بحثی ک کردی باهام دلخورم و این حرفا

عزیزم باعرض پوزش باید بگم خیلی کارتون اشتباه بوده
من معمولا هروقت باشوهرم یه بحث کوچولو هم میکنم شبش با قهر میخوابم ولی فرداش اصلا اون قهر شب قبل رو اصلا به روش نمیارم اونم هیچی نمیگه ولی از رفتار و خرید و کارهای روز بعدش میفهم متوجه اشتباهش شده و منم دیگه کشش نمیدم
کلا مردا از کش دادن بحث و قهر طولانی بشه خیلی بدشون میاد شوهر شما به خاطر شما رفته صبحانه گرفته بعدش زنگ زده که بگه ناهار درست نکن بنظر من اصلا این قهر و بحث رو طولانیش نکنین اونوقت شوهرتون دیگه سمت شما نمیاد

آشتی کن دیگہ، مردا نمیان بگن عزیزم معذرت میخوام، ھمین کہ میگہ بیا فلان چیز بخور،یا حرف میزنہ باھات دارہ راہ اشتی رو باز میکنہ
کش ندہ

مننن توامممم یا تو منییییی
اتفاقا مام دعوامون شده
ینی ۵شنبه قهر بودیم جمعه ساعت ۶آشتی کردیم رفتیم مهمونی اومدیم یه دعوای مفصل کردیم باز تا الان تو روشم نگا نکردم
رو مخمه اصلا

اگه سر چیز حدی ای نبوده بیخیال شو وقتی داره از ی طریقی غرورشو زیر پا میذاره.
مردتون رو سر مسائل الکی هل ندید جای دیگه.
اگه جدی هست که یحثش جداست خواهرم.نمیدونم دعواتون سر چی بوده خب.

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
مامانا امشب حنابندون پسر عموم بود بعد سر یه دلخوری از شب چله از پارسال شوهرم میگفت نمیریم عروسی پسر عموت و خیلیم محکم به همه هم گفته بود دوهفتس بحث داریم ظهر مامانم بهش پیام داده بیاد گفته نه مادر شوهرم بهش گفت گفت نه اصلاااا خلاصه که منم زورش نکردم گفتم هر جور راحتی بعد عصر با دخترم رفتیم پارک ساعت ۷ زنگ زده که برین خونه اماده شین برین به خاطر تو میریم حالا از اون اصرار و از من انکار گفتم من اصن دوست ندارم برم جایی که شوهرم دوست نداره( الکی مثلا🤪) هی گفت نه برا تو میام خلاصه رفتیم اونجا انقدر بابا و مامان و عمه هام خوشحال شدن هی تشکر کردن اومدیم 😁 شوهرمم که با پسر عموم خوب نیود اخر کار رفته بود غذا میکشید کمکشون خلاصه که سیاست زنانه داشته باشید 🤪😁 شوهرم تو بحثای اخیر میگه نکنه پسر عموت میخواسته بیاد بگیرتت که انقدر سنگش و به سینه میزنی😑اخه پسر عموم از من کوچیکتره از بچگی باهم بزرگ شدیم هیچ وقتم حرفی نبوده بینمون بعد ببین چه برداشتی میکنن شوهرا
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
سلام
دیروز وقت دکتر داشتم تو خود بیمارستان اتلیه داشت از یه هفته قبل به شوهرم گفتمو وقت گرفتم
دیروز قبل رفتن سریع رفتم ارایشگاه موهامو شنیون کردم به مامانمم زنگ زدم گفتم بیاد که هم کمکم تو اتلیه باشه هم واسه پسرم لباسا رو واسه عکس عوض کنیم
از لحظه ایی که نشستیم تو ماشین شوهرم شروع کرد غر زدن و تیکه انداختن رفتیم اتلیه با لحن بد به مامانم پرید بعد که پسرم گریه کرد مامانو پسرم رفتن بیرون شوهرم جلو زنا که عکس میکرفتن شنگول شده بود بعد عکس رفتیم دیدیم مامانم پسرمو برده پارک بهش کفتم تو برو پیش بچه منو مامانم بریم دکتر یهو دیدم از زمین بازی رفته بچه رو به زور بغل کرده که ببره تو ماشین بشینن و شاهانم داره جیغو داد میکنه
از دیروز انقد ازش بدم اومده دلم میخواد خفش کنم تا الان یه کلمه باهاش حرف نزدم
قرار بود امروز پسرمو ببره مهد منو پسرم بیداریم شوهرم خودشو زده به خواب که نبره
ساعت دو وقت دندونپزشکی داره بیشرفم اگه بزارم بره حالا که دلسوزه کار خودشه
مامان مامان نفس 💝 مامان مامان نفس 💝 ۲ سالگی