خیلی دلم گرفته
دلم میخاد اینقدر گریه کنم تا خالی شم
با اینهمه استرس و اضطراب و اعصاب خوردی خدا میدونه بچه ی تو شکمم چطوری میشه 😭😭😭😭
اینقدر دخترم اعصابمو خورد میکنه که عصبیم میکنه
مثلا اومدم مسافرت خونه ی پدر مادرامون اینقدر اذیتم که دلم میخاد فرار کنم
کارای شوهرم از یه طرف کارای دخترمم از یه طرف بقیه هم بماند
امروز ملاقات کسی رفته بودیم ناهار نخورده بودیم البته صبونه دیر خورده بودیم بعد من خیلی گشنم بود مطمئنا دخترمم گشنش بود شوهرم یه بار نگفت اگه گشنته یه چیزی بگیرم بخور فقط به فکر این بود که مامانم برای ناهار شاید منتظره دیگه نمیگه تو بارداری فعلا تو مهمی نه ناهار مامانم
بعدشم رفتیم خونه ی خواهرم از ترس حرفای شوهرم که پیش همه اینقدر مامانم مامانم نکنه چیزی نگفتم وگرنه دلم داشت ضعف میرفت چون مبگفتم شوهرم پیش همه میگفت که نخور بریم خونه بخور
خیلی حالم گرفته همه ی اعصاب خوردیم سر دخترم خالی میشه 😔😔😔😔

۷ پاسخ

اینقدر سخت نگیر بچه داری خیلی سخته خودت سخت ترش نکن،یکم آجیل بزار تو کیفت هر وقت گرسنه میشی دو تا بزار دهن خودت و بچه،تا میتونی ریلکس باش دنیا ارزش هیچی رو نداره،بچت چه گناهی کرده که شما بارداری

مم جای تو بودم منتظر نمیوندم شوهرم بگه یچیز بخور میگفتم من گشنمه یه چیز لگیر بخورم و شابد اون میگفت فلان بلان مامانم من میگفتم من گشنمه ام بگیر بخورم اونجام میخورم مثلا حامله امو تازه با قلدری ببین ۹۹درصد مردا اینطور نیستن من قول بهت میدم که خودکار یه کاری بکنن باید بهشون گفت

عزیزم شما الان تو شرایط حساسی هستی، باید مراقب خودت باشی،من جای شما بودم و میدونم پشت همی چقدر سخته که صدالبته خدا توانشو میده،اما به شوهرت انتظاراتت و بگو.مردا نمیدونن یه خانمی که بارداره چقققدر آسیب پذیر میشه یا چه انتظاراتی داره، مدام گرسنه میشه ضعف میکنه،اینارو بهش بگو. نذار خودت و تو دلیتو و دخترت اذیت بشی

اوووه
از کاه کوه ساختیاااا
حساس نباش
تعارف نداری که بگو گشنمه یه چیز بخر بخورم

هورموناتون هم بی تاثیر نیس ولی کنترل کن خودتو ❤❤❤

عزیزم ب قول دوستان اجیل بزار شکلاتی قبل اینکه راه بیوفتی ساندویچ پنیری کره مربای درست کن بزار تو کیف هم برا بچه و اب کلا بعضی چیزا رو ب مردا باید گوش زد کن خودشون نمیدونن نمیفهمن و یکم هوای خودتو داشته باش اشکال نداره این روزا میگذرن ولی بعدا تاثیراتش رو بچت میمونه این چیزا چیزای جزیی هست حرص نزن

خدایی خدا بهتون توانایی بده بارداری با بچه کوچیک خیلی عذابه. فکر کردن بهش برای من باعث تب و لرزم میشه. من الان اومدم خونه بابام با دخترم بگم بهم خوش نگذشت دروغ نگفتم. حالا اگه خدایی نکرده یکیم داخل شکمم بود که دیگه رد داده بودم

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۳ سالگی
سلام خانوما میخوام باهاتون مشورت کنم لطفا کمکم کنید، ۱ ماهه که خواهرم با دوتا بچه هاش ( دخترش ۱۵ ساله و پسرش ۱۴ ساله ست) با مامانم اومدن خونه من توی این یکماه خیلی ناراحتم کرده ی سری هم با شوهرم بد صحبت کرد که خیلی ناراحت شد کلا توی همه چیز دخالت میکنه منم به خاطر اینکه میگم مهمونه چیزی نمیگم ناراحت نشه خیلی با بچه م کل کل میکنن به شوخی هم شده بچه مو میزنه پسرم دیروز عصبی شده بود یاد گرفته خواهرم جایی نشسته باشه میاد میزنتش و فرار میکنه دیروز میگفت من تا حالا بچه این مدلی ندیدم چرا میاد میزنتمو فرار میکنه منم گفتم خب تو اذیتش میکنی بهش برخورد میگفت نه بچه ت بی ادب و لوسه پسرشم گفت بچه نباید جواب بزرگترشو بده منم گفتم هیراد هنوز بچه ش وقتی اذیتش میکنید اینجوری رفتار میکنه پسر خودش چند روز پیش به شوهرم بی احترامی کرد اما من دیروز حرفی نزدم قراره تا ۱۰ روز دیگه هم بمونن خواهرم دیشب قهر کرده میوه نخورده پیش خودشون میگن زینب دوروئه چون خونش هستیم اینجوری رفتار کرده درصورتی که خدا شاهده اصلا رفتار بدی نداشتم شوهرم میگه هر چند تا تماسی که میگیره یکیشو جواب بده من همین ی دونه خواهرو دارم دوقلو هستیم شما جای من باشید چیکار میکنید؟ شرمنده طولانی شد