سلام گلم ، بچها تو این سن دیگه اوووج وابستگی و بقول شما همون کَنه بودنشون شروع میشه ، کاملا دوره کوتاهیی هم هست ، درسته آدم میخواد بره مسافرت یکم حال و هواش عوض بشه ، بالاخره بار مسئولیتش کمتر بشه ، ولی همون حس چسبیدن احساس آرامش و امنیت میده به بچه ، انگار بچه ی پناهگاه امنی داره واسه ترساش
تو این مواقع بشین کنار بچه ت ، و خودت رو هم قد بچه ت کن و از زاویه دید دخترت نگاه کن ، ببین یجای غریبی میری وآدم تازه(اونم مرد غریبه شاید حس ترس و بدی میده به دخترت) میبینی واکنشت چیه؟ چه حسی داری اون موقع
احتمالا حس نا امنی میکنه اونجام ک غریبه زیاده ترسیده و اینکه کوچیکتر از خودشم هست به اونم توجه میشه حسادت میکنه .صبوری کن مامان مهربون
از کیه ندیده شاید از اونه ؟؟ ؟البته من مامانم توشهر خودمونه بازم رفتنی اونجا همش بغلمه
بذارمهدکودک تاعادت کنه بااجتماع بچه ببینه خوب میشه مال منم همینطوری بود
اینطوری رفتار کن یه مدت صبوری کن عزیزم
درست میشه
دختر منم حدود یک سال و نیم خیلییییی
بد قلق شد طوریکه همسرم میگفت از خونه بیرون نریم
الانم اگه لجبازی کنیم یعنی رفتارمون درست نباشه اونم بدقلقیاش برمیگرده
از طرفی روان و احساس بچه خودت مهمتره
بزار بقیه هر طور دوست دارن فک کنن
البته این دلیل نمیشه اجازه بدی به بچت
"""برچسب """"بزنن
مثلا بگن خجالتی و بد قلق و فلان و...
عزیزم اول از همه خودت باید باهاش تمرین کنی
همه از من میپرسن دخترت چطور اینقدر اجتماعیه ( خودمم بهش فک کردم فهمیدم )
یادم اومد که از وقتی که راه افتاد بردم پیاده روی و طبیعت و پارک و بین راه باهاش کلی در مورد مسائل مختلف حرف زدم
مثلا ببین خورشید خانوم اومده خورشید خانوم مهربونه به ما گرما میتابونه
بیا بهش سلام کنیم سلااااااااام خورشید خانوم ابرا امروز ناراحتن گریه میکنن اونوقت بارون میاد ابرااااا سلام ناراحت نباشین
برگارو ببین قشنگن خش خش صدا میدن چه صدایی میدن خش خشششش
و مهمتر از همه کلی کتاب براش میخونم و بازی های خاله بازی و مهمون بازی باهم انجام میدیم که در قالب بازی و شعر همه ترساش و خجالتشو حسای بدش از بین رفته
الان هرجا میبرم سریع میگه
سلام اسم من دایانه اسم شما چیه حالت امروز چطوره 🤣🤣
کاملا طبیعیه
بزار چن روز بگذره کم کم بهتر میشه
چون تازه رفتید احساس غریبی میکنه یه کم بگذره اوکی میشه
بغلش کن با مهربونی همرو بهش معرفی کنو بگو اینا منتظرت بودن تا بیای باهات بازی کنن همه دوستت دارن ازاینحرفا ک دلش آروم بگیره وحس امنیت پیداکنه
چققققد منی تو و بچت ماهانه عروسی میرم گریه میکنه توخونه نمیزاره اهنگ بزارم جایی گسی برقصه گریه میکنه منم ک اصلا نمیزاره تگون بخورم
طبیعیه ۱۰۰۰ در۱۰۰ طبیعیه مطمئن باش خواهرم دخترش کوچیک که بود از تهران میومدن خونه ما انقد نق میزد همه رو عاصی میکرد بعد دو روز مونده به رفتنشون اخلاقش خوب میشد بغل همه میرفت الان یه خانمی شده نگم ....انشاالله دختر شما هم همینه تو رو خدا رو بچه عیب نذار
طبیعی خوب پسر منم همینطور بود خیییییلی از بچه ها اینطوری هستند بزرگتر بشه بهتر میشه
عزیزم صحبت میکنه؟
از خودت دورش نکن. تنها پناهش تویی. استرس میگیره.
چقد دختر منه
میگن دوره ای هست و اینا ولی اینجوری نیست دختر من از اول همینه خوبم نمیشه
طبیعیه تو این سن
طبیعیه گلم کوچیکه احتمالا مدت طولانی ندیده من کربلا رفتم ابوالفضل جان حتی بغل باباشم نمیرفت یه بار باباش گرفتش بردش من برم زیارت تا خونه باباشو زده بود کرک وپر کرده بود🤣🤣
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.