خانما من از بچه ام خسته شدم همه جوره باهاش مدارا میکنم باز گریه میکنه غذایی که دوست داره رو مبپزم نمیخوره. میخوام بزارمش جایی نمیمونه. خیلی عصبیم داره میکنه دیگه اعصاب برام نزاشته نمیدونم دیگه چیکارش کنم خسته شدم ازش. امروز بهم گفت بستنی بده از فریز بستنی برداشت ولی مندبعدش ریختم تو پیاله شروع کرد به گریه کردن که من میخواستم بریزم. نمیشه خودمو بکشم از دستش؟ 😭😭😭😭😭😭

ماهم همینیم خواهر.خودتو نکش باید مدارا کنی چاره چیه

بابا امروز پسر من شکلاتشو داد دستم براش باز کنم باز کردم یهو یادش اومد خودش میخواسته باز کنه وسط کلاسش چنان جیغ میزد که مردم فکر کردن من زدمش

عزیزم ماخودمونم توبچگی همین بودیم بخدا
اقتضای سنشه
دنبال توجه هست میبینه وقتی اینجوری میکنه بیشترتوجه میکنی حرصی وعصبی میشی خوشش میاد
باید مداراکنی یباربهش بگوباشه دوباربگو نه
بذارخودش کارای خودش انجام بده اینجوری مستقلم میشه

مال سنشونه

عزیزم سن لجبازی شونه منم بخدا روانی شدم سر هر چیزی اشک منو در میاره تا انجامش بده

انگار خصوصيات آراد گفتی الانم داره با پا میکوبه ب مبل

عزیزم منم همینم دختر منم وحشتناک بهانه میگیره گریه های بیخودی راه میندازه ولی تا یه کوچولو تب می‌کنه یا هر چیش میشه همش میگم خدایا بچم خوب باشه سلامت باشه هر کار دلش خواست بکنه منم صبرمو زیاد کردم اگه قرار باشه سر هر چی حرص بخوریم اونا بزرگ میشن ما زودتر از حد ممکن پیر و داغون میشیم تهش بگو بچست دیگه باز بستنی رو بریز سرجاش بده بهش بگو حواسم نبود تو بریز

مهد بردم گفتش زوده از الان بچه اضطراب جدایی میگیره.

بزار مهد خوب

به قران دیگه نمیکشم دخترم گوشت چرخکرده قلقلی دوست داره. درست کردم نخورده جاش رفته کیک خورده. اخه چرا اینا نفهمن؟ 😭😭😭

نزدیک پریودته ؟ چه کلافه ای ؟ بچه همینه ! با اینکه خودمم زیاد عصبی میشم ولی بعدش فکر میکنم که اون بچس همینطوریه دیگه چه انتظاری داری؟