خانوما یک هفتس بچمو ازشیرگرفتم شوهرم اصن شبا بیدارنمیشه وقتی بچه گریه میکنه میچسبه ب سینم اصن بلن نمیش بغلش کنه یا روپاش بزاره چن شبه دارم باهاش دعوامیکنم میگ چیکارکردی صب تاشب خونه ای همش خابی نمیفهمه ک یدیقه هم خواب ندارم اصن درکم نمیکنه اینروزا خعلی بیحال وبی انرژیم سه شبه باگریه میخابم بسکه دست تنهام وکسی درکم نمیکنه ازینور باردارم ازونوراین بچه بیقراره همش تازه شام وناهارمم باید حاضرباشع مردای شمام اینجورین یامن فقط ی ادم بی مسئولیت گیرم اومدع یاهمش توگوشی ودیواره دیشبم میگ همش حواصت ب بچس انگار بچس ک این حرفارومیزنه خدایی روانی میکنه ادمو میگ اصن منودوس نداری فقط بچه رو دوس داری انگاربچه اون نیص ....

دقیقا منم شرایط شما دارم
و بخاطر کارش بیشتر تایم بیرونه خونه هم باشه پسرم به خودم عادت کرده.
شرایط سختیه تازه متولد بشن هم سخت تره من خودم موندم میخوام چجور از پسش بر بیام..
خدا بزرگه

من از اول ک دنیا اومد بهش مسئولیتا دادم راه حلش اینه ک روزای ک خونست بگو نگه دار برم حمام نگه دار ظرفا بشورم نگه دار برم سرویس ناهار درست نکن نون پنیر بذار جلوش تا یاد بگیره یعنی چی ک از صبح تا شب خوابی بیشتر کاراتم بذار جلوش انجام بده بهتم قول میدم بیشترشم زیر سر مادر شوهرهاست

چرا با وجود همچین آدمی باز بچه آوردی خب
بنداز بره

شیرخشک یا پاستوریزه نمیخوره که سیر نگهش دارع؟؟
یا پستونک با شیشه آب تو خواب گولش بزن
بچه ای که شیر مادر میخوره خیلی سخته گرفتنش واقعا
باهاش حرف بزن تا درکت کنه درست
بگو این بچه خو گناهی نکرده بخاطر اینکه من دوباره باردارم ...اون کیفشو برده و شما باردار شدی ..باید کمک حالت بشه و نزاره تو و مخصوصا اون بچه اذیت بشین
کسی نزدیکت نیست که بچت بهش عادت بدی ؟ مادرت یا مادرشوارت؟؟؟
دوست من دقیقا مثل شما بود وضعیتش..و مدام خونه مادرش بود یا بچش اونجا بود دقیقا همینجور بچش ۱ سال اینا داشت حتی کمتر
دیگه بچش الان وابسته مادردوستم شده و شیر و همه جی از دستش میخوره
وقتی شوهر بی مسئولیت باصه سخته واقعا ..اون دوستمم مدام می‌نالد ..میگفت با یه بچه کوچیک باردار شدم خیلی سخته ولی باز شکر تو یه روستاییم و راهمون نزدیک مدام خونه مادرم از بابت دخترم خیالم راحت

مردا همشون خرند عزیزم فقط مادر وخواهر خودشون خوبند بقیه هیچی

وقتی شوهرت کمک حالتون نیست چرا دوباره باردار میشین .

اره بابا همینه تازه پول نداشته باشه اخلاقم نداره. هر دفعه سر شیر خشک دعوا راه میندازه میگه شیر خودتو بده.

شیر خشک نمیخوره ؟

شوهر من این طوری نیس پدرم این طوریه با هم زندگی میکنیم
یه بنده خدایی میشناسم اونم شوهرش همینطوره تازه سرکارم نمیره

ای وای عزیزم با وجود بچه ی کوچیک و بارداری چرا نباید کمک حالت باشه؟ اصلا کسیکه بارداره موقعیتش تو‌هر چیزی باهمه فرق داره نمیشه همه کارارو دست تنها بکنی. نمیشه به دخترت شیرخشک یه مقدار بدی که شبا بیدار نشه؟