سلام خانما من شوهرم بیکاره و خرجیمونو پدرش میده و شوهرم ب خاطر شرایطی ک داره نمیتونه کارکنه دیابت داره و انسولین میزنه البته من عقد کردم کار می‌کرد ولی ب دلیل اینکه قندش سال ۹۷رفت بالا و توکما رفت پدرشوهرم نذاشت دیگه کار کنه واینکه شوهرم اعتقادی ب کمک کردن تو بچه داری نداره متاسفانه مادرشم بمن اول زایمانم گفت ک محسن نمیتونه کمکت کنه درصورتی ک میتونه ولی نمیخاد حالا شوهرخواهرشوهرم تا جای بچه اشم عوض میکنه شانس منه خاهرشوهرم الان سی وچهارساله اشه سه تا بچه داره من سی و هشت سالمه ی دونه دارم واطرافیان مث زنداداشم میگه چن سال دیگه بیار مامانم میگه نه همین ی دونه بسه خودمم میگم شرایط زندگیم و سنم طوری نیس ک ب دومی فکر کنم شماها بودین فکر میکردین گفتم اگه ی زمانی شوهرم دستش تو جیب خودش رفت و کمک حالم شد شاید بهش فکر کنم ولی سنمم اجازه نمیده ب اینکه باز بیارم سر اینم خ استرس کشیدم همش خونریزی داشتم و نارس ب دنیا اومد ولی خب دلمم ب امیرعلی پسرم میسوزه فردا تک و تنها البته خاهرامم فقط دوتا دارن

۷ پاسخ

من جای شما بودم عمرا نمیاوردم منم شوهرم اصلا از صبح تا شب سرکاره و من دست تنها همون اولم گفتم اصلا دیگه هیشکی فکر دومی رو نکنه

من شرایطمم بد نیست شوهرمم کمک میکنه ولی دیگه نمیارم .. به نظرم شرایط شما یکم سخته نیاری بهتره

من جای خودم هم هستم دیگه به دومی فکر نمی‌کنم چه برسه جای شما باشم که شوهرم یه کمک هم نکنه. من بودم نمیاوردم

سلام انشالله حالش روزب روز بهتر شه. من اگه جات بودم ب دومی فکر نمیکردم ن بخاطر اینکه میگی سنم بالاست ن. بخاطر اینکه ادم از دوروز بعدش خبر نداره چون شوهرتم نمیتونه کار کنه معلوم نیست چند سال دیگم همچنان پدرشوهر بی منت خرجی بده یا ن . و اینکه ازبابت تک بودن پسرت ناراحت نباش چون این دوره زمونه چ خواهربرادر داشته باشن چ ن. صدتا دوست بیرون پیدا میکنن

عزیزم هر کس گفت چرا بچه نمیاری نگو سنم
من تو 42سالگی زایمان کردم اگرم گفتن سن بگو سن من هنوز دخترا ازدواج نکردن دیگه زمونه عوض شده
دوم اینکه بگو قطعا همسرم کمکم باشع میارم همسرم از نظر مالی و کمکی اوکی باشه من حرفی ندارم

شوهر منم صبح میره بچه خوابه شبم که میاد اکثرا بچه خوابه هیچوقت هیچجایی کمکم نکرده نه حتی الان زمان بارداریم همینطور الانم میگه آوینا ۲ سالش شد بچه دیگه میگم نه من بچه دیگه نمیارم با این حجم مسولیت پذیری که میبینم اصلا ابدا

آره همش ور دلمه اهل گیر دادن نیس ولی خب خداییش من گاهی کلافه میشم آخه اهل رفیق بازیم نیس اهل گوشی ام نیس تنهایی بخام جایی برم میگه زود بیا یا اگه بشه میگه دوتایی بریم

سوال های مرتبط

مامان 𝒉𝒐𝒔𝒏𝒂 مامان 𝒉𝒐𝒔𝒏𝒂 ۱ سالگی
چیزی درمورد چسبندگی زبان شنیدین؟دختر من زبونش کاملا چسبیده نیس ولی خب بندش کوتاهه نمیتونه زبونشو کامل بیاره بیرون یبار ب ی دکتر نشون دادم گفت عه بندش خیلی کوتاهه گفتم چکار کنم گفت ببرش دکتر حلق و بینی تا اون اندازه اشو برسی کنه اگه نیاز باشه باید بند زبونشو جراحی کنه و فلان گفتم اگه این کارو نکنیم نمیتونه حرف بزنه گفت نه حرف میتونه ولی ممکنه بعضی کلمات رو ب سختی بگه یا نتونه بگه میشه ی نوع اختلال و فلان من دقیق نفهمیدم الان دخترم مثلا به اب میگه آ بشمیگم بگو مامان میگه ماما
بابا رو خوب میگه اسم باباشم میگه مثلا میخاد بگه علی میگه عیی
نم نم یا نمیدونم میخاد بگه برف میگه بَ یا میخاد بچه ۳ میگه د
تی رو درست میگه نه نه هم درست میگه حالا بنظرتون مشکل داره حرف زدنش؟نمیدونم ببرمش دکتر نبرم میترسم ببرمش خدای نکرده بلایی سرش بیارن🥲
اخه مادر شوهرمم میگه دایی شوهرم و دختر خالشم اینجورین ولی الان مشکلی تو حرف زدنشون ندارن
باز دو ب شکم چکار کنم اگه بخام ببرمش دکتر باید ببرم ی شهر دیگه چون شهر خودمون ک دکتر نداره خبرش