امشب برای اولین بار تو پنج شش سال زندکی مشترک اومدم جا خابمو جدا کردم، اونم دلیلش پناه خانوم بود باورم نمیشه 😬🤣 دیروز صبح پناه یه جوری پی پی کرد که مجبور شدم ببرمش حموم همیشه شوهرم میبره حمومش میکنه و من لباساشو تنش میکنم ولی این دفعه چون پیپی کرده بود دیگ رفتم باسنش بشورم دیدم زده زیر بغلش خلاصه حمومش کردم دادم به شوهرم گفتم سریع لباس بپوشنش از حموم اومدم دیدم یه تیشرت کوتاه بشدت نازک تنش کرده وشلوار گفتم که بچه سرما میخوره کولر روشن گفت نه و من جلو کولر نمیبرم گرمه فلان این خانومم کلا از بچگیش کلاه سرش نمیزاره بکنیم خلاصه یه دو ساعتی اینطوری بود دیدم شکم بچه کلا بیرونه طاقتم نیومد رفتم سه سرهمی برداشتم تنش کردم تا شب که قرار بود کیک ماهگرد 4 ماهگیش بگیریم ببریم بیروون هکین کوهسنگی مشهد، من لباس گرم تنش کردم یه زیر دکمه با یه بلوز شلوار و بلوزشم گرم بود تو پارک هی میگفت کلاه سر بچه کن بعد مامانم ومن گفتیم گرمه واقعا هم گرم بود گفت نهههه بچه سرما میخوره فللن خلاصه یه نیم ساعتی گذشت گفتم ولش مامان بده کلاه سرش کنم پناه صبا بشدت دماغش گرفتس هرروز باز بدتر نشه و سرش کردم بعد امروز کلا بچم بی حال بود بی قراری میکرد یکمم داغ بود تب سنج زیر بغل گذاشتم تب نداشتد36.9 بود و 37 ولی بازم پنج قطره پاراکید دادم اروم شد بعد اخر شب خیلی گرمم بود حالمم بد بود کولر بیشتر کردم دریچشم زدم رو به خود چون پناه زیر سینم بود واقعا حالم یکجوری بود گفت بچه رو سرما میدی گفتم نه بعدم ده مین میخام بسمتم باشه بعدش شیزش تموم شد از جلو کولر بلتد میشم اینم بگم پشتم کردم به کولر، گفت نه سرش سرما میخورع
بقیش تو کامنت میگم

۸ پاسخ

عزیزم به نظر من دیگه ادامش نده کوتاه بیا عادی برخورد کن، مامانا دیگه یاد گرفتن صبور باشن برای این چیزا نیاز نیس اعصاب خودتو خورد کنی

خیلیییییی گرمه هوا گناه داره بچه اونقدر نپوشون دما سنج بچه تا ۶ ماه مامانشه

ولش کن بابا کوتاه بیا کلا مردا فک میکنن بهتر از ما بچه داری بلدن😂😂

کاش عزیزم ماهم دغدغه ترو داشتیم عشقم این چیزا ارزش نداره با همسرت دلخوری کنی فراموشش کن برو بغلش بخواب

ادامه تاپیکم🐰🤎✨
گفت بچه رو سرما میدی گفتم نه بعدم ده مین میخام بسمتم باشه بعدش شیزش تموم شد از جلو کولر بلتد میشم اینم بگم پشتم کردم به کولر، گفت نه سرش سرما میخوره گفتم رضا هوا واقعا گرمه بعدم چرا فکر میکنی من مادر بی فکریم گرفت غر زد گفت من هر چی میگم تو این جمله میگی واسه همین بچه امروز تب کرد چون دیشب کلاه سزش نکردی، اخ منو میگی اتیشی شذم گفتم اولا از کجا معلوم بخاطر اینکه از حموم اومد تو نیم تنه تنش کردی نباشه من اصلا جیزی گفتم بعدم منکه تو جز گرما تو پارک بعد نیم ساعت کلاه بافت سرش کردم خلاصه حسابی داغ کردم گفتم اره تو خوبی من مادر بدیم ساکت شد هیچی نگفت بعد جند مین کف دستش گذاشت رو سر پناه که زیر سینم بود ک مثلا سرش باد نخوره دیگ تیر خلاص بود 🤣🤣 با غیض بلند شدم رفتم رو مبل که اصلا باد نمیاد نشستم اینم یکم همون وسط نشست رفت تشک اورد تو حال اخه گفتم امشب تو حال بخابیم تو تخت نریم، بعد بالش و پتو اورد پتو کشید رو سرش من همیشه پناه میزارم تو تخت کنار مادر خودمم همیشه سرمو روی بازوش میزارم هیچوقت نشده جدا باشیم حتی قهر بودیم منم نامردی نکردم پناه برداشتم رفتم رو تخت به نیم ساعت نگذشته دیدم بیدار شد دید نیستم دوید اومد رو تخت کنار پناه، الان پناه وسط 😂😂🙄 تا حالا ما قهر بیشتر از دو سع ساعت نداشتیم منم یکم گریه کردم گفتم مگه اوسکولم این خابیده من گریع کنم گوشی برداشتم اومدم گهواره فقط نمیدونم فردا براش قیافه بگیرم جوابش ندم یا که کوتاه بیام 🫤🤔

حق با شوهرت بوده بچه بدنش ضعیفه نباید زیر کولر بخوابونی.تازه دختر شما حمومم رفته...

عزیزم بخاطر چیزای الکی قهرنکن دخترتو از وسط بردار برو کنار شوهرت بخواب. وقتی خودش اومده تو تخت ینی دوستنداره تنها باشه

اینم لباسای دیشبش ک اخر شب باز کت وکلا سرش کردم دور پتو هم وپیچیدم اینجا سر شب بود و واقعا هوا گرم

تصویر

سوال های مرتبط

مامان آسد محمد جواد مامان آسد محمد جواد ۱۰ ماهگی
اولین بار تنها بردمش حموم😍😍
خیلی حال کردم که دارم میشورمش و یکم هم آب بازی کرد😍
آخر سر که میخواستیم بیایم بیرون خیلییی گریه کرد از گریه نفسش داشت میرفت و حسابی هول کرده بودم ولی سریع اومدم بیرون‌ و لباس تنش‌ کردم و از گریه زیاد خوابش برد😭😢

شوهرم که همون اول گفت خودت میبریش حموم من هیچ کمکی نمیکنم و ازت بچه رو نمیگیرم،‌منم گفتم‌ باشه‌ خودم و بچه باهم میایم بیرون و‌خودم‌ لباس تنش میکنم و همین کار رو هم کردم، ولی آدمیزاد که نیست میدید بچه‌ داره گریه میکنه حتی نیومد یه‌ پستونک یا شیشه دهنش کنه تا من بتونم راحت تر لباس تنش کنم،فقط خسته نباشه یک‌ دقیقه اومد باهام دعوا کرد که چکارش کردی تو حموم و بچه رو تو حموم اذیتش کردی که گریه کنه فقط گفتم الان داد نزن بچه بیشتر گریه میکنه😑
بچه آب بازی خیلی دوس داره و از آب خوشش میاد و مامانم هم هرسری میبردش حموم داخل حموم ساکت بود ولی وقتی حوله تنش میکرد و میخواست بیاد، بیرون شروع میکرد به گریه کردن و شوهرم هم دیده بود و هم مامانم بهش گفته بود،واقعا نمیدونم با همچنین مردی باید چجوری رفتار کنم؟
فقط دفعه آخرم بود میبرمش حموم یا وقتی رفتیم مشهد پیش مامانم اونوقت میبرمش که حدقا مامانم کمکم کنه
مامان اَبرا گلی مامان اَبرا گلی ۴ ماهگی
صبح ساعت ۴.۰۵ دقیقه بود ک صدای سرفه ابرا اومد (دیشب برا اولین بار روسری سرش کرده بودیم و زیر لباسش هم یه بادی دو بندی تنش کردیم چون حمامش کردیم) نگاه کردم دیدم روسری رو صورتش و گرفته تند تند بازش کردم حس کردم یکم داغه تبشو گرفتم ۳۷.۴ بود سینمو گذوشتم دهنش دوتا میک زد و با ناله ول کرد دوباره تبشو گرفتم شد ۳۷.۸ مامانم سه روزه از شهرستان اومده خونمون بغلم خواب بود گفتم مامان پاشو ابرا تب داره چیکار کنم پری م استامینوفن دادم گفتم بهش بده داشت استا میداد ک ابرا شروع ب مدفوع کردن کرد دوباره تبشو گرفتم شد ۳۸ دیگه کلافه بودم مامانم گفت بزار ببرم بشورمش میاد پایین رفتیم تو حمام اتاق همسرم اونجا خواب بود بیدار شد گفت چی شده خوبی گفتم آره بخواب ابرا پی پی کرده اونم خوابید اومدیم تو سالن دوباره تبشو گرفتم ۳۸.۵ شد پریدم تو اتاق گفتم حسن میای یه لحظه گفت چی شده گفتم تو بیا بعد اومدم پیش ابرا تبشو گرفتم ۳۷.۵ شده بود همسرم اومد گفتم تب داره بریم بیمارستان گفت دستمال خیس گذاشتین مامانم گفت ن هنوز همسرم رفت دستمال اورد من فقط راه میرفتم ی دستم جلو دهنم بود ی دستم رو سرم میگفتم واااای واااای حالا چکار کنم😭😭 بعد دستمال شد ۳۹😭😭😭😭😭😭